سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی
سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی

الگوهای شناخته شده تحلیل تکنیکی

بر اساس فلسفه شکل گیری تحلیل تکنیکی مبنای تحلیل تکنیکی، وجود یک گرایش اصلی است و یک روند اصلی مادام که نشانه روشنی از شکسته شدن آن به چشم نخورد، دست نخورده باقی می ماند. یک گرایش صعودی نشانه برتری تقاضا بر عرضه است و یک گرایش نزولی نشانگر برتری عرضه بر تقاضاست ولی یادآوری این نکته ضروری است که قیمت تا ابد دارای یک گرایش نیست و هرگونه جابجایی میزان عرضه و تقاضا، یک الگوی نموداری جدید را پدید می آورد.
تلاش برای فهمیدن آن که چرا افراد مبادرت به خرید و فروش می کنند، فرایند بسیار پیچیده و طاقت فرسایی است اما مزیت الگوهای نموداری این است که با ادغام کردن نیروهای عرضه و تقاضا، کل خرید و فروش های صورت گرفته را در قالب یک تصویر به نمایش می گذارند. این الگوها به صورت یک سابقه تصویری کامل از همه معاملات و رفتارهای معامله گران، چهارچوبی برای تحلیل تقابل عرضه و تقاضا فراهم می کنند و حتی می توان تا حدودی تشخیص داد که برنده این جدال خریداران هستند و یا فروشندگان.
با این حال باید توجه داشت که شناسایی و تشخیص یک الگو هم می تواند تا حدود زیادی دستخوش غرایض و امیال شخصی معامله گر باشد و در صورت تشخیص نادرست منجر به زیان شود به همین دلیل توصیه می شود علاوه بر شناسایی الگو، با به کار گیری سایر جوانب و اصول تحلیل تکنیکی از قبیل اندیکاتورها، تشخیص اولیه را که اساتید بزرگوار جناب نکویی و هامون عزیز بیان نموده اند را مطالعه نموده و تنها در صورتی که از این طریق قابل تایید باشند، به آن اتکا کنید.
در این بخش با دو نوع الگوی حرکتی قیمت ها در نمودارها آشنایی پیدا می کنیم که عبارتند از:
1. الگوهای برگشتی یا Reversal :
شکل گیری این نوع الگوها زنگ خطری است برای تغییر گرایش اصلی قیمت ها. به عبارت بهتر این گرایش ها نشان دهنده تغییر موازنه عرضه و تقاضا هستند و بعنوان مثال اگر در یک گرایش صعودی باشیم، با شکل گیری این نوع الگوها باید پیشاپیش منتظر وقوع یک گرایش نزولی باشیم.
2. الگوهای ادامه دهنده یا Continuation :
این نوع الگوها بیانگر نوعی تداوم در گرایش اصلی هستند و نشان می دهند که گرایش اصلی پس از اندکی توقف دوباره از سر گرفته خواهد شد. با این حال علیرغم تفکیک الگوها به برگشتی و یا ادامه دهنده، برخی الگوها نظیر الگوی مستطیل می توانند هم در گروه الگوهای برگشتی و هم در گروه الگوهای ادامه دهنده قرار گیرند و تشخیص اینکه این نوع الگوها بیانگر چه نوع گرایشی در آینده خواهند بود، تا حدود زیادی به هنر و دانش فنی معامله گر مربوط می شود.

الگوهای تداوم روند قیمت
الگوهای نموداری که معمولا با مشاهده آنها در نمودار قیمت می توان انتظار تداوم روند اصلی را داشت به طور خلاصه عبارتند از:

  • مثلث متقارن یا Symmetrical Triangle
  • مثلث رو به بالا یا Ascending Triangle
  • مثلث رو به پایین یا Descending Triangle
  • کانال های قیمتی یا Price Channels
  • فنجان با دسته یا Cup with Handle
  • پرچم یا Flag
  • مستطیل یا Rectangle

مثلث متقارن یا Symmetrical Triangle
مثلث متقارن یک الگوی شناخته شده تداوم روند به حساب می آید. این الگو از حداقل چهار نقطه تشکیل می شود. دو قیمت متوالی بالا که دومی از اولی کمتر است و دو قیمت متوالی پایین که دومی از اولی بیشتر است. در واقع با اتصال این نقاط به یکدیگر و امتداد خطوطی که از آنها می گذرد، یک مثلث متقارن شکل می گیرد.

به ندرت می توان حالاتی را یافت که مثلث متقارن موجب تغییر روند قیمت شده است اما با این حال می توان گفت که در اغلب موارد، این الگو تداوم روند جاری را نشان می دهد.
تشکیل چنین الگویی بسته به اینکه در چه چارچوب زمانی ( Time Frame ) معامله کنیم ممکن است مدت ها طول بکشد. فارغ از اینکه این الگو به صورت الگوی تداوم روند عمل کند و یا موجب بازگشت مسیر قیمت ها شود، تنها در صورتیکه یکی از خطوط مثلث فرضی (حمایت یا مقاومت مورب) شکسته شود می توان در مورد ماهیت واقعی این الگو اطمینان حاصل کرد اما خروج قیمت از این مثلث فرضی یک علامت بسیار قدرتمند معاملاتی به شمار می رود.

در نمودار زیرکه مربوط به روند معاملات شرکت سرمایه گذاری سایپا با نماد وساپا می باشد، دو نمونه از این مثلث ترسیم شده است. همانطور که قابل ملاحظه است، خروج قیمت از هر یک از اضلاع مثلث باعث رفتارهای متفاوتی در نزول و یا صعود قیمت شده است.



برای استفاده از این الگو نکات کلیدی زیر را به خاطر داشته باشید:
گرایش: تداوم یا برگشت در یک الگو نیازمند وجود یک گرایش پایه است که در این الگو ابتدا گرایش اصلی متوقف شده و بعد از تکمیل الگو، تداوم یا شکست گرایش را نشان می دهد.
حداقل وجود چهار نقطه: برای تشکیل هر یک از اضلاع مثلث حداقل به 2 نقطه و برای تکمیل الگو به حداقل 4 نقطه نیاز داریم. هر چقدر تعداد این نقاط بیشتر باشد( از 6 به بالا ) قدرت و صلابت این الگو بیشتر خواهد بود مشروط به اینکه الگو از شکل اصلی خود، خارج نشود.
حجم: با شکل گیری مثلث متقارن و باریک تر شدن دامنه معاملات، حجم معاملات می بایست کاهش یابد.
مدت زمان: می تواند از چند هفته تا چند ماه به درازا بکشد.
چهارچوب زمانی: شرایط ایده آل برای این الگو شکست مثلث بین یک دوم تا سه چهارم مسیر تکمیل الگو است
جهت شکست : جهت آتی شکست را فقط می توان پس از آنکه شکست رخ داد تعیین کرد و تلاش برای حدس زدن جهت شکست الگو، کار خطرناکی است.
تایید شکست می بایست یک کندل از خط مقاومت/حمایت عبور کرده و بیرون از مثلث تشکیل شود.
حجم معاملات: می بایست همزمان با شکست الگو، افزایش یابد
هدف قیمت : یک خط به موازات خط اصلی گرایش الگو ترسیم کنید که در جهت شکست الگو به سمت بالا یا پایین می رود. ادامه این خط، هدف بالقوه شکست را نشان می دهد.

نتیجه گیری از مطلب فوق و راهکاری های مورد نیاز برای اقدام به خرید:
پس در این الگو باید یک تحلیگر منتظر اتفاق افتادن هر یک از موارد اشاره شده در کف و سقف مثلث باشد و بهترین نقطه خرید در اینگونه الگوها در محدوده های حداقل کف می باشد که درصورت برگشت انتظار رشد تا سقف مثلث و درصورت شکسته شدن سقف مثلث نسبت اضافه نمودن آن برای پله دوم اقدام نمود و کسانی که احتیاط را پیشه نموده اند می توانند پله اول خریدشان در محدوده سقف شکسته شده باشد.
از سویی کسی که در کف مثلث خرید نموده و ریسک را قبول نموده می تواند درصورت وقوع هرگونه شکستی در کف مثلث با کمترین زیان اقدام به خروج نماید که می بایستی سهامداری که اقدام به خرید سهم در این محدوده نموده به حد ضرر حتماً پایبند باشد و سریعا کمترین زیان را شناسایی و خروج را انجام دهد.
در نمودار فوق نیز به وضوح مشخص می باشد که پس از شکست هر یک از اضلاع روندهای پیش رو با افت و صعود همراه بوده است.
ضمن اینکه تایید شکست ها و رشد قیمتها را همواره باید بر اساس اندیکاتورها و کندلها و ... که قبلا آموخته اید نیز ترکیب نموده تا بهترین گزینه را برای اقدام معامله خرید و فروش در نظر بگیرید.
تصاویر کوچک فایل پیوست تصاویر کوچک فایل پیوست daily.jpg

تصویر کلی و البته جامعی از تحلیل تکنیکی و کاربردهای آن در معاملات

  1. روند را شناسایی کنید
  2. روند را دنبال کنید و با آن همراه باشید
  3. کف و سقف یک روند را شناسایی کنید
  4. سطوح تصحیح احتمالی روند را پیش بینی کنید
  5. خطوط روند را ترسیم کنید
  6. از میانگین های متحرک استفاده کنید
  7. نقاط برگشت و تغییر روند را بشناسید
  8. نشانه ها و هشدارهای بازار را فرا بگیرید
  9. گرایش و تمایل بازار را درک کنید و از آن استفاده کنید
  10. علائم و نشانه های تایید کننده را به کار بگیرید
  11. همواره سرگرم فراگیری و مطالعه باقی بمانید

زمانه ی مهم چارت (۱) (بریک اوت - فیک بریک اوت - پولبک)

بحث امروز که آخرین بحثیست که در خدمت دوستان هستم درباره مناطق حساس چارت است. در این بحث تلاش می کنم به این سوالات پاسخ بدهم:
چگونه بفهمیم مقاومت یا حمایتی شکسته (بریک اوت) یا شبه شکست (فیک بریک اوت) رخ داده؟
از کجا بفهمیم بعد از شکست یک نقطه وقتی کندل ها برگشت می زنند در حال تست مجدد (پولبک) هستند؟
برای پاسخ به این سوالات ابتدا بر می گردیم به بحث ابتدایی این دوره: روند - حمایت - مقاومت. اینها سه فاکتور اصلی چارت هستند. کسانی که توانایی شناخت روند را داشته باشند و حمایت ها و مقاومت ها (ح/م) را درست تشخیص بدهند در بازارهای مالی مبتنی بر چارت قدرت سودسازی بالایی خواهند داشت. اگر کسی از من بپرسد در تحلیل تکنیکال بیشترین زمان را برای چه مبحثی صرف کنم بدون شک تاکید می کنم فقط و فقط این سه فاکتور را بشناسد. هر چه درباره اهمیت این سه بگویم کم است. بقیه ابزارها و روش های تحلیلی یا ادعاهای پوچ است و یا کاملا مبتنی بر این سه. بنابراین اگر این سه را درست فهم نکنید بقیه اصول تکنیکال را هم درک نخواهید کرد. و البته این را هم بگویم که در تحلیل تکنیکی کمترین اهمیت را به اندیکاتورها بدهید.
روند - ح - م معمولا با خط کشی روی چارت علامت گذاری می شود. یکی از آفت های بزرگ تحلیل هایی که می بینم اصالت دادن به این خط کشی بدون توجه به مفهوم و در واقع اصل جنس است. دیده می شود از هر کجای چارت به هر جای دیگری خط کشی می شود. کف به سقف - گوشه به کنج - بالا به پایین و … همینکه دو نقطه را وصل کند گویا کافیست! موکدا توجه کنید خط ها هیچ اصالتی ندارند اگر به مفهوم اصلی روند - ح - م ارجاع ندهند. خط ها به ما ایده ای از زاویه های حرکتی می دهند نه چیزی بیشتر و نه کمتر. بنابراین در پستوهای چارت دنبال یک نقطه نگردید که به نقطه ای جدید وصل کنید و بعد تقاضای افزایش حجم داشته باشید. تاکید می کنم خط ها هیچ اصالتی ندارند اگر به مفهوم روند - حمایت - مقاومت ارجاع ندهند. به عبارت دیگر نقاط حمایتی - مقاومتی را درست تشخیص بدهید. اینها مانند فوندانسیونی هستند که ساختمان تحلیلی شما بر آن استوار می شود و الا تا ثریا می رود تحلیلتان کج خواهد بود.

بریک اوت
با این مقدمه به بحث شکست می رسیم. وقتی کندل ها از نقطه مقاومتی یا حمایتی عبور می کنند و در همان مسیر به حرکت خود می دهند از نظر تکنیکی ادعا می کنیم ح یا م شکسته شده است. یعنی بریک اوت رخ داده. پس هر جا دیدیم نوشته شده است ح/م بریک شد - بریک اوت رخ داد - شکست یعنی قیمت بطور مطمئن از ح/م عبور کرد.
اما چگونه مطمئن شویم که بریک اوت رخ داده است؟ از کجا بدانیم که شبه شکست رخ نداده (فیک بریک اوت) یعنی قیمت از نقطه حمایتی و مقاومتی عبور کرده ولی اگر بالا (پایین) این نقطه دوام نیاورد چه؟ برای مثال ۱۲۵ نقطه مقاومتی بوده. امروز کندل ها با قدرت از این نقطه عبور کردند و در ۱۲۹ بسته شدند. آیا مجازیم فردا صبح بدو بدو برویم و در صف خرید منتظر عرضه باشیم؟ از کجا بدانیم یکی دو روز دیگر زیر این قیمت نیاید؟
یا قیمت از نقطه م/ح عبور کرد. دو سه روزی مثبت بود و دوباره بطرف نقطه ح/م برگشت. آیا شکست بوده؟ شبه شکست بوده؟ یا قیمت در حال تست مجدد (پولبک) نقطه حمایتی - مقاومتی است؟
پس در کنار مفهوم شکست دو مفهوم دیگر هم داریم یکی مفهوم شبه شکست و دیگری مفهوم پولبک.
ابتدا واکنش عمومی قیمت به نقاط حمایتی - مقاومتی را بررسی می کنیم. همواره انتظار داریم قیمت با رسیدن به ح/م واکنش نشان دهد.
۱- گاهی قیمت پیش از رسیدن به این محدوده تغییر جهت می دهد و اساسا ح/م دست نخورده باقی می ماند. مثلا ۱۲۵ نقطه مورد نظر ماست ولی قیمت بعد از رسیدن به ۱۲۰ دوباره رو به نزول می آورد و افت می کند. در این حالت مقاومت ما همچنان برقرار است.
۲- گاهی قیمت با برخورد با نقطه مورد نظر ما تغییر مسیر می دهد. مثلا تا ۱۲۵ - ۱۳۰ رشد می کند و دوباره افت می کند. در اینجا مقاومت مورد نظر ما عمل کرده و مانع رشد قیمت شده و قیمت تنها توانسته است در مقاومت نفوذ کند.در این حالت هم مقاومت ما همچنان برقرار است.
۳- در وضعیت دیگری قیمت از نقطه مورد نظر ما عبور می کند. در اینجا بطور کلاسیک انتظار داریم قیمت دشواری هایی داشته باشد. یعنی بعد از عبور از ۱۲۵ مثلا تا ۱۳۵ برود دوباره تا ۱۲۰ افت کند و مجددا از ۱۲۵ عبور کند. در این نوع وضعیت ها باید کاملا به تحلیل شکست بپردازیم.
همانطور که در چارت زیر می بینیم قیمت از قله ای که در سال ۲۰۱۱ تشکیل شده بود عبور کرده ولی نتوانسته است دوام بیاورد و سپس به زیر این قله نزول کرده و دو سه بار تلاش کرده بالای این مقاومت تثبیت شود. چنین نوساناتی همواره در مقاومت /حمایت های مهم رخ می دهد. یعنی قیمت در بالا و پایین ح/م نوسان می کند تا در نهایت قدرت شکست مقاومت را بدست آورد و یا آنکه در برابر مقاومت - حمایت تضعیف شود و بطرف پایین حرکت کند. عموما الگوهایی مثل سر و شانه - مثلث و … در چنین مواقعی و به دلیل درگیری قیمت با مقاومت- حمایت بوجود می آید.




چارت فوق که مربوط به تایم هفتگی نماد خودرو است نشان می دهد کندل ها هنوز در این تایم فریم قادر به شکست مقاومت ۲۵۱ تومان نشده اند. همین نماد را در تایم روزانه بررسی می کنیم. در تصویر زیر می بینیم که در تایم روزانه به مقاومت نفوذ کرده ولی بسرعت افت کرده (نقطه ۱). اما در نقطه ۲ که منطقه حمایتی بوده مجددا برگشته و این بار توانسته از مقاومت عبور کند و به نقطه ۳ رسیده است. از نقطه ۳ یک حرکت رو به پایین داشته که در واقع تست مجدد مقاومت شکسته شده است (پولبک) و با نفوذ به مقاومت شکسته شده صعود کرده (۴). اینجا در واقع مقاومت به حمایت تبدیل شده است. در ۵ و ۶ هم می بینیم که کندل ها قدرت عبور از مقاومت جدید را نداشتند و دوباره نقطه ۴ به عنوان حمایت عمل کرده است که موجب پرتاب کندل ها به نقطه ۷ شده. در ادامه ماجرا هم روندی بر عکس روند قبلی ولی با همان منطق رخ داده است. برخورد به حمایت برگشت و دوباره برخورد با حمایت. شکست حمایت و پولبک و نزول و ….



در تصویر بالا بخوبی نحوه مواجهه قیمت با نقاط حمایتی و مقاومتی را می بینیم.
با این دو تصویر علاوه بر آنکه نحوه شکست و پولبک را نمایش دادم قصد داشتم اهمیت تایم فریم را یادآوری کنم. چندی پیش یک چارت دیدم که در تایم روزانه یک خط روند بلند مدت چند ساله کشیده بود و با نزول دو سه کندل روزانه به زیر این خط ادعا کرده بود که روند چندین ساله شکسته شده است. همواره در ذهن داشته باشید که هر مقاومت یا حمایت و یا روندی را باید در تایم فریم متناسب با آن ارزیابی کنیم. روند چند ساله را مطلقا با تایم فریم روزانه نمی سنجیم چرا که زمان باعث اعتبار بیشتر این روند بوده (همینطور مقاومت در چارت بالا که بالاترین قله سه سال اخیر بوده) بلکه برای این نوع ح/م و روندها باید تایم فریم اقلا هفتگی را مبنا قرار بدهیم. فراموش نکنید زمان بخشی از اعتبار یک حمایت یا مقاومت است.
هنوز به سوال پاسخ نداده ایم. از کجا بدانیم ح - م یا روند شکسته است؟
اگر گمان می کنید یک پاسخ صاف و ساده و مکانیکی وجود دارد سخت در اشتباه هستید. مثلا یک شابلون داشته باشیم و بگذاریم روی چارت و بعد بخریم یا بفروشیم. افراد زیادی چنین سودایی بر سر داشته اند که این شابلون طلایی را بسازند. انواعی از اندیکاتور ها و کراس ها را به شما معرفی می کنند: اگر این اون یکی رو رد کرد شکسته - نه اگر میانگین ۹۳ روزه بالای میانگین ۲ روزه بود شکست! - به مکدی نگاه کنید بالای صفر رفت چه می شود و پایین آمد چه - ساده اندیشانه تر اصلا به پارابولیک سار نگاه کنید بالا بود نزولیه پایین بود صعودی - اندیکاتور جدیدی بنام هامون بسازیم فرمولش را هم به کسی ندهیم در این اندیکاتور من دیدم که شکسته شده بدو صف شد و….. همه اینها حاکی از ساده لوحی و اگر بدبینانه نگاه کنیم فریبا هستند.
شابلون طلایی فوق الذکر در واقع میزان وقتی است که برای مطالعه تکنیکال و احاطه بر آن می گذارید. اگر وقت کمتری بگذارید و یا دنبال یادگیری کنکوری باشید لطف این شابلون گاه هست و گاه نیست. اما اگر درک جامع تری از اصول کلاسیک تکنیکال داشته باشید این شابلون طلایی اغلب اوقات به شما کمک می کند و گاهی البته شما را فریب می دهد.
حال با فرض اینکه دانش تکنیکی ما در حد ابتدایی است برای تشخیص شکست ها:

  • ابتدا به حجم معاملات توجه می کنیم. نفوذ و عبور کندل ها با حجم بالا در منطقه مقاومتی - حمایتی اولین شرط شکست است. این حجم بالا لزوما باید با زد و خورد شدید میان فروشنده و خریدار همراه باشد. زد و خورد شدید یعنی فتح سنگرهای یکدیگر. مثلا طی یک روز یا یک کندل (بسته به تایم فریم ما) در روند صعودی قیمت تا ۱۵۰ می رود- فروشنده فشار می آورد و تا ۱۳۵ افت می کند. خریدار قوی تر می شود و بطرف بالا می برد قبل از ۱۵۰ دوباره فروشنده قوی می شود ولی این بار قیمت از ۱۳۵ پایین تر نمی رود و مثلا در ۱۴۰ قیمت به بالا می رود. همین داستان ادامه می یابد و هر بار خریدار یک پله بالاتر می آید تا اینکه آن کندل بالای نقطه مقاومت بسته می شود. این نشانه زد و خورد شدید است. همیشه توجه داشته باشید عبور آسان و کم حجم از مقاومت - حمایت یعنی آنکه کسانی هستند که در کمین خریدار (در مقاومت ها) یا فروشنده (در حمایت ها) نشسته اند. حجم بالا در محدوده حمایتی و مقاومتی یکی از نشانه های شکست است.
  • شکل کندل بسیار مهم است. اگر ح - م با یک کندل ماربوزو (کندلی که بدنه بلند و بی سایه دارد) نواخته شد احتمال شکست وجود دارد. حمایت با ماربوزوی سیاه و مقاومت با ماربوزوی سفید. ترجیحا نباید گپی میان کندل و م - ح وجود داشته باشد. یعنی کندل کمی بالاتر از مقاومت و یا کمی پایین تر از حمایت باز نشده باشد. اگر کندل ما کندل سیاه است ترجیحا سایه پایینی بلند داشته باشد (در مقاومت) و در حمایت برعکس که نشان از فشار فروش ولی در نهایت غلبه خریدار داشته باشد (و در حمایت بر عکس).
  • شکل رالی که طی آن به حمایت و مقاومت می رسیم هم مهم است. منظور از رالی یک حرکت پیوسته است. مثلا در تصویر بالا حرکتی که به نقطه ۱ منتهی شده یک رالی است همینطور از ۲ به ۷ - ۹ به ۱۲ - ۱۴ به ۱۵ . رالی باید قدرت داشته باشه. اگر رالی ما در جهت اصلی روند نیست باید مراقب باشیم (اصلاحی). مثلا قله قبلی ۲۰۰ بوده تا ۱۵۰ افت داشته و دوباره در حال رشده و در ۱۸۰ به مقاومت می رسه. مواقع این چنینی باید با احتیاط بیشتری تحلیل کرد. مثلا در تصویر زیر بعد از اینکه یک اصلاح داشتیم از نقطه A بطرف بالا یک حرکت داریم که با توجه به اینکه انتظار داریم کمی از ریزش بازار اصلاح شود پس معمولا در مقاومت های این چنینی انتظار شکست نداریم و اگر شکستی هم حاصل شود چندان به ادامه حرکت امیدوار نخواهیم بود. جهت اصلی روند در اینجا نزولی است ولی حرکت ما بر خلاف جهت اصلی است. چنین نمونه هایی را بویژه در مثلث ها به کرات خواهید یافت.




پس تا اینجا حجم زیاد داشتیم. کندل خوبی داشتیم که فراتر از حمایت و مقاومت بسته شده است و رالی ما هم پر توان بوده است.

  • اشتیاق و ترس کندل ها نسبت به حمایت و مقاومت هم مهم است. کندل ها اگر شکستی هستند نباید از مقاومت ترس داشته باشند (و به حمایت اشتیاق نشان بدهند). یعنی وقتی از مقاومت عبور کردند و یا در آن نفوذ کردند نباید از این نقطه ترس داشته باشند بطوریکه کمی عرضه شد بسرعت به زیر آن نزول کنند. دقیقا توجه کنید که در حال آنالیز روانشناختی معامله گران هستیم. خریداران نباید از اینکه به مقاومت رسیده اند ترسی داشته باشند و باید جسورانه خرید کنند. هرچه جسارت خریدار کمتر باشد قدرت فروشنده در مقاومت بیشتر می شود. همین عبارات درباره حمایت هم صادق است. اگر حمایتی شکستنی است فروشنده نباید با برگشت کندل ها به حمایت تغییر جهت بدهد و به آن اشتیاق داشته باشد بلکه باید بی مهابا بفروشد و خریدار مفلوک به زیر حمایت پرت شود.
  • کندل روز بعد. هیچ حمایت - مقاومتی را مخصوصا در بورس ایران که دامنه نوسان محدودی دارد صرفا با یک کندل ارزیابی نمی کنیم. وقتی کندل ما امروز از ح - م عبور کرد انتظار داریم روز بعد فراتر از آن سطح معامله شود. عموما وقتی حمایت یا مقاومت می شکند فروشنده یا خریدار بدنبال تست مجدد آن سطح هستند. کندل روز بعد اگر فاصله نگرفته حداقل باید فراتر و در حوالی حمایت/مقاومت معامله شود. همچنین کندل روز بعد در عبور از مقاومت ها هر چه سایه زیرین بلندتری داشته باشد بهتر است و در حمایت بر عکس. اگر سه کندل بالای مقاومت/پایین حمایت بسته شد با احتمال بالا این نقطه شکسته شده تلقی می کنیم (تایید شکست به معنای تایید نقطه ورود یا خروج نیست). اگر کندل های روز بعد هیچ برخورد با حمایت - مقاومت نداشته باشند احتمال تایید شکست بیشتر می شود. یعنی علیرغم نوسان در همان محدوده به نقطه مقاومتی یا حمایتی نرسند. یان به معنای وجود خریدار قوی در مقاومت و فروشنده قوی در حمایت است.
  • تقاضا و عرضه بعد از شکست: اگر باور بازار بر این باشد که حمایت یا مقاومت شکسته شده است عرضه پس از حمایت و تقاضا بعد از مقاومت باید افزایش پیدا کند و در نهایت بر نیروی مقابل غلبه کند. این جان کلام در شکست حمایت و مقاومت است. اگر چنین وضعیتی بوجود نیامد هر اندیکاتوری - موجشماری - و هر نوع ابزار تحلیلی دیگری که بر شکست تاکید دارند را فراموش کنید. معنای دیگر این سخن آن است که قیمت باید حرکت کند. اگر شکست رخ دهد ولی قیمت حرکتی نکند یا حمایت - مقاومت را درست تشخیص نداده ایم و یا شکستی رخ نداده است. البته گاهی ممکن است قیمت رشد نکند ولی تقاضا بعد از مقاومت - عرضه بعد از حمایت افزایش داشته باشد. مثلا خریدار در مثبت ۲ درصد داریم ولی فروشنده حاضر نباشد کمتر از ۴ یا ۳ درصد مثبت بفروشد (در مقاومت).
  • شکست کامل زمانی تایید می شود که بعد از عبور کندل ها روند شتاب گرفته و از مقاومت (حمایت فاصله بگیرد) و یا آنکه مانند اغلب مواقع پولبک داشته باشیم. بحث پولبک را در ادامه خواهیم داشت. فقط به این نکته توجه کنید که وقتی پولبک رخ می دهد عموما یک کف (لو) بالای مقاومت شکسته شده (یک سقف پایین حمایت شکست شده) و یا یک برخورد با نقاط حمایتی - مقاومتی تشکیل می شود. در چنین حالتی می توانیم با اطمینان بیشتری از شکست یا بریک اوت سخن بگوییم.

این موارد اغلب اوقات درباره همه نوع مقاومت - حمایتی معتبر است اما درباره شکست خط روند نکات خاصی وجود دارد و در ادامه ضمن بحث درباره پولبک اشاره می کنم. همچنین درباره بحث کاربرد اندیکاتورها در شکست نکاتی وجود دارد که در جلسه بعدی به همراه بحث شبه شکست و پولبک ارائه خواهم داد.
قصد داشتم بحث را در همین جلسه تمام کنم که متاسفانه آماده نشد. البته فشردگی مباحث هم می توانست موجب دشواری فهم شود. تا آخر هفته این بحث تمام می شود و از هفته آینده دوستان دیگری درباره الگوها و سایر مباحث تکنیکال صحبت خواهند کرد.
چون می دانم اهل تمرین نیستید برای این بحث چارتی نمی گذارم. تا آخر این هفته هر سوالی درباره سه جلسه اخیر بود (کندل ها - حجم و شکست) در تاپیک حل تمرین مطرح کنید سعی می کنم همه را پاسخ بدهم.

پیوست:
به معمای حل شده امتیاز نمی دهند
در بحث شکست دیدیم که نگاه ما به چارت کاملا تعیین کننده است. اساسا تضادی که در چارت می بینیم یعنی زد و خورد خریداران و فروشندگان محصول همین نگاه های متفاوت است. بنابراین برای درک بهتر شکست به این توضیحات حاشیه ای توجه کنید.
نکته مهم این است که توجه کنیم نوع درک ما از چارت بسیار مهم است. یعنی چارت یک چیز است و درک ما چیزی دیگر. درک ما همواره تابعی از ذهنیت های ماست و لزوما بازتاب واقعیت نیست. باید تلاش کنیم تا جایی که ممکن است از سوء گیری درکمان جلوگیری کنیم. یعنی تا جایی که ممکن است ترس و اشتیاق خودمان را به چارت تحمیل نکنیم.

وقتی به چارت نگاه می کنیم فراز و فرودهای زیادی می بینیم و خوش خیالانه به خودمون می گیم اگر اینجا خریده بودم و تا بالا نگه می داشتم چه سودی می کردم! اوه اوه اینجا رو باش بعد از ۱۰۰ درصد رشد ۳۰ درصد اصلاح کرده و ناگهان ۳۰۰ درصد رشد داشته. اگر اونجا می خریدم اینجا می فروختم و بعد از اصلاح می خریدم و اونجا می فروختم چه سودی می کردم!
اگر هنوز با چنین خوش خیالی هایی روبرو هستید و وقتی به چارت نگاه می کنید چنین حسرت ها و ای کاش هایی به سراغتون میاد شک نکنید هنوز ذهنیت معاملاتی نابالغی دارید!
بارها پیش آمده سهمی از مدار رشد خارج شده و وارد مدار اصلاح شده. شما به عنوان یک معامله گر باید تصمیم بگیرید که آیا خروج کنید و یا با سهم بمانید. اگر همان اوایل خروج کنید و سهم با اندک اصلاحی دوباره رشد کند سود را از دست داده اید. اما اگر بعد از خروج شما دوره اصلاحی عمیق و طولانی آغاز شود سود بزرگی را سیو کرده اید. بنابراین چنین تصمیمی بسیار حائز اهمیت است.
برای چنین تصمیمی چه عواملی دخیل هستند؟
شناخت بنیاد (شرکت)
شناخت چارت (معامله گران)
شناخت خود (احساسات)
بنابر تجربه خودم عموما شناخت خوبی از بنیاد وجود ندارد که ربطی به بحث ما ندارد. عموما شناخت متوسطی از چارت دیده می شود (کسانی خیلی خوب چارت را می بینند و کسانی هستند که چارت را آنطور که میخواهند می بینند ولی بطور متوسط در این بازار شناخت نسبی خوبی از چارت دیده می شود). چیزی بیشتر از عموما شناخت درستی از خود ندارند.
در چارت ها بالا و پایین هایی می بینیم که کاملا توجیه تکنیکی دارند ولی ما نتوانسته ایم در لحظه حساس تصمیم درستی بگیریم. برای پوشاندن این ضعف خودمان شروع می کنیم به بررسی چارت. مثلا فیبو می اندازیم می بینیم در فلان نقطه فیبو توقف کرده در نقطه بعد دوباره صعودی شده. با برخورد با موینگ ۲۰ واکنش داشته با موینگ ۵۳ (!) برخورد کرده. در آر اس ای ۳۰ چنین شده در آر اس آی ۶۰ به خطی که کشیدیم برخورد کرده. و خلاصه برای چارت قالب می ریزیم. غافل از آنکه معما حل شده و کسی به معمای حل شده امتیاز نمی دهد. این دو بحث تکنیک و بنیاد مهم است و باید آموزش ببینید. اما بحث خودشناسی نیز اهمیت زیادی دارد.
اگر از جمله افرادی هستید که مثلا وقتی با دیگران بحث می کنید و می پرسید سه ماه گذشته چقدر سود کردی؟ همش ۲۰ درصد! من فقط هفته گذشته ۱۵ درصد گرفتم! تو چطور تریدری هستی که نتونستی از فلان سهم ۲۰ درصد بگیری و چنین عباراتی باز هم تاکید می کنم ذهنیت معاملاتی شما هنوز بالغ نیست.
تصویری که از خود دارید چه تصویریست (به عنوان یک معامله گر)؟ اگر تصویر یک آدم زبل و غیر قابل شکست (سوپر انسان) از خود دارید باز هم ذهنیت معاملاتی ناپخته دارید. اگر از معاملات اشتباه خود خجل می شوید و یا به زمین و زمان بد و بیراه می گویید و بدتر اگر معاملات زیان ده یا کسل کننده باعث می شود پریشان و برافروخته شوید (به زمین و زمان ناسزا بگویید) باز هم نشانه های ذهنیت معاملاتی خام را دارید.
این اگرها را می شود همچنان ادامه داد. صرف نظر می کنم.
معامله گر بالغ کسی است که وارد بازار می شود تحلیل می کند وارد معامله می شود و معامله را به مثابه معامله می پذیرد. معامله به مثابه معامله یعنی تحلیل می کنم (یا تحلیل می خرم) و سپس بر مبنای یک نظم معاملاتی و یک چارچوب کنش عمل می کنم. هرجا چارچوب من به هم ریخت یا به عبارت بهتر بازار از چارچوب من خارج شد من هم معامله را می بندم و تا جایی که بازار در چارچوب من بود صرف نظر از اینکه روند قیمتی چگونه است در بازار می مانم. و در آخر می پذیرم که من هم اشتباه می کنم و من هم با هر سابقه و تجربه ای که داشته باشم حق اشتباه دارم.
برای شروع معامله ابتدا باید ذهنیت معاملاتی مناسب داشته باشید. در اینجا مجال بحث مفصل نداریم ولی به اجمال این نکات را در نظر داشته باشید:
۱- معامله را یک فرایند شخصی بدانید (مسوولیت سود و زیان با خود فرد است - با کسی مسابقه و رو کم کنی نداشته باشید و …)
۲- نقاط ضعف و قوت عام خود را به معامله گر بودنتان ربط ندهید (چون صبح صدقه داده اید انتظار یک معامله موفق نداشته باشید - چون هوش اجتماعی شما پایین است پس حتما معامله گر بدی نخواهید بود - اگر همیشه بد میارید لزوما در معامله زیان نخواهید کرد - صرف سابقه کم یا زیاد حضور در بازار کمک یا نقصی برای معامله شما نخواهد بود و …)
۳- با معاملاتتان دوست باشید و مغازله کنید. این شاید مهم ترین بخش در اصلاح ذهنیت معاملاتی شما باشد. مغازله بیان غزل گون خوبی ها و بدی هاست. غزل گون است چون هدف بهبود دارد. به عبارت روشن همواره نقاط ضعف و قوت خودتان در معاملات را پیدا کنید و بر روی آنها کار کنید و در نهایت معامله را دوست بدارید. برای این کار نیاز دارید در هر سطحی که هستید مطالعه مستمر داشته باشید.
۴- شوق و ترس را از معامله دور کنید. شوق هایتان را برای کارهای خوب دیگری که می کنید بگذارید و ترس هایتان را معطوف به ناراحتی عزیزانتان بکنید. شوق در معامله باعث می شود رویاپردازی کنید و ترس موجب از دست رفتن سرمایه تان می شود. بجای اینها سعی کنید معقول باشید.
۵- برای ورود یا خروج حتما به خاطر داشته باشید شما روند ساز نیستد. یعنی تلاش نکنید روندها را با نوع خرید خودتان شکل بدهید بلکه همواره توجه کنید که بازار از همه بزرگ تر است. پس سعی کنید بجای روندسازی به روندیابی بپردازید.

زمانه ی مهم چارت (۲)

در بحث قبلی درباره شکست و معیارهایی برای تایید آن بحث کردیم. در انتهای مطلب قبلی تاکید داشتم که تحلیل ما از شکست (و شبه شکست و پولبک) یک امر ذهنی است و به عبارت دیگر یک برداشت از واقعیت است. بعلاوه اشاره کردم که برداشت های ما در معرض انواع سوگیری هاست و این می تونه مانع درک درست واقعیت بازار باشه. به همین دلیل هر تحلیل و مخصوصا تریدی نیازمند آمادگی ذهنی و روانی خاصی است که زمینه درک درست بازار را بوجود می آورد. در این بحث خواهیم دید که این مساله چقدر به برداشت ما و آمادگی ذهنی ما مرتبطه.

ادامه شکست
معیارهای عمومی شکست را گفتیم. برای تایید دریافت خودمان از شکست می توانیم از اندیکاتورها و سایر ابزارهای تحلیلی استفاده کنیم.
وقتی بدنبال بررسی شکست هستیم ابتدا باید مشخص کنیم مقاومت یا حمایت ما از چه جنسی است؟ برای مثال اگر سقف ها و کف ها (پیوت ها) را مبنای حمایت - مقاومت قرار می دیم باید ببینیم این سقف ها و کف ها از چه جنسی هستند. آیا پیوت ماژور هستند یا مینور؟ اگر برای مثال ح - م را از ایچیموکو می گیریم این ح - م چقدر اهمیت دارد؟ اگر با فیبو کار می کنیم کدام ریت اهمیت بیشتری دارد؟ و ...
قصد تفصیل ندارم و فقط به پیوت ها اشاره می کنم. پیوت ها که همان سقف ها و کف ها یا قله ها و حفره ها هستند به دو دسته تقسیم می شوند. پیوت ماژور یعنی پیوت های اصلی و پیوت مینور یا پیوت های فرعی و جزیی. من فقط به چند مورد از پیوت اصلی و فرعی اشاره می کنم (بحث پیوت ها مفصله و معیارهای خودش را داره). قله های و حفره های تاریخی از پیوت های اصلی هستند. یعنی جاهایی که قیمت فراتر از آن نرفته. مثلا در چارت من بالاترین قیمتی که مپنا بعد از حصور در بورس دیده ۱۳۵۰ تومان و پایین ترین قیمت ۵۴ تومانه. بعد از این قله ها و حفره های تاریخی آنهایی که برای مدت طولانی به عنوان حمایت و مقاومت بوده اند اهمیت دارند. مثلا در چارت خودرو دیدیم که ۲۵۱ تومان قله سه سال اخیر بوده. بعد از این دسته آنهایی که طی اصلاح عمیق (رو به بالا یا پایین) بوجود آمده اند مهم اند. مثلا در همان چارت خودرو می بینیم که سهم بعد از رسیدن به قله ۲۵۱ (سه سال قبل) تا حوالی ۶۷ تومان اصلاح کرده که اصلاح عمیقی بوده. اینها را به عنوان قله ها و کف های مهم در نظر می گیریم. شکست این نوع پیوت ها همواره کار دشواریست و به همین دلیل در برخورد اول انتظار داریم حمایت یا مقاومت مانع از حرکت قیمت شود. پس در این نوع ح - م وسواس ما برای بررسی شکست باید بیشتر بوده و تامل بیشتری داشته باشیم.
موجشماری الیوتی ابزار خوبی برای ارزیابی شکست است. مثلا وقتی در موج اصلاحی هستیم حرکت معکوس را به خوبی می توانیم تشخیص دهیم که در این حالت انتظار شکست نخواهیم داشت. یا برای مثال در موج سوم که معمولا قوی ترین موج است عموما انتظار شکست اسان مقاومت - حمایت ها را داریم.
الگوهای هارمونیک برای تایید یا عدم تایید شکست می تواند بکار آید.
همچنین در بحث اندیکاتورها عموما رالی که برای شکست یک حمایت یا مقاومت حرکت می کند وقتی به ح - م می رسد نباید پتانسیل واگرایی شدید در منظقه اشباع خرید یا فروش داشته باشد. در این قبیل مواقع انتظار داریم مقاومت یا حمایت مورد نظر با اولین برخورد عمل کرده و مانع از رشد قیمت شود. گاهی شکست هایی هم رخ می دهد ولی باید کاملا مراقب بود چرا که این شکست ها شکست های بی رمق هستند و اندکی بعد تغییر مسیر می دهند. به این تصاویر نگاه کنید




درباره اندیکاتورها بحث های زیادی هست. خلاصه همه آنها این است که در شکست های صعودی اندیکاتورها باید گارد صعودی داشته باشند و در شکست حمایت ها آنها باید جهت منفی را نشان بدهند.

فیک بریک اوت یا شبه شکست
خیلی از اوقات شکست هایی رخ می دهد که موجب زیان است. این نوع شکست ها نوعی فریب تحلیلی است که طی آن یک شکست ناقص یا چیزی شبیه شکست را بریک اوت تلقی می کنیم. این شبه شکست ها در صعودها به بول ترپ منتهی می شوند (یعنی دام برای خریدار) و در نزول ها به بی یر ترپ (یعنی دام برای فروشندگان). به بیان ساده ما خیال می کنیم نقطه مورد نظر ما شکسته است و به همین دلیل وارد معامله می شویم (یا فروش می زنیم) ولی اندکی بعد روندی متفاوت شکل می گیرد و می بینیم دریافت ما از چارت غلط بوده است.
بر روی چارت چیزی بنام فیک بریک اوت قابل شناسایی نیست. فیک ها عموما در ذهن ما شکل می گیرند. بر روی چارت چیزی که می بینم برخورد قیمت با حمایت و مقاومت و برگشت آن است. یعنی یک اتفاق طبیعی که طی آن حمایت و مقاومت عمل کرده است. اما ذهن ما چون گرفتار ترس و طمع است ممکن است یک برخورد ساده یا حتی نفوذ در حمایت را شکست حمایت و زیان تلقی کند و ما را مجبور به فروش کند و یا در مقاومت ها با اندکی نفوذ در مقاومت به طمع سود بیشتر وادار به خرید کند.
گاهی فیک ها کمی پیچیده اند و ذهن ما تقصیر کمتری دارد. یعنی قیمت از منطقه مورد نظر عبور می کند ولی شکست حاصل نمی شود.
برای آنکه گرفتار نوع اول نباشید همیشه انتظار داشته باشید حمایت یا مقاومت عمل کند مگر خلاف آن ثابت شود. این باعث می شود نگاه شکاکانه تری داشته باشید و ریسک شما کاهش پیدا کند (و سود هم). در نوع دوم یعنی جایی که قیمت از ح - م عبور می کند همواره حداقل یکی از شرایط نرمال شکست وجود ندارد.
عموما حجم معاملات می تواند ما را راهنمایی کند. حجم معاملات پیش از رسیدن کندل ها به مقاومت - حمایت افزایش پیدا می کند و در ادامه شاهد افزایش قیمت به همراه افزایش حجم هستیم (در حمایت شاهد کاهش قیمت و کاهش حجم هستیم). توجه داشته باشید که شکست یک محدوده به معنای تغییر قدرت جبهه خریدار و فروشنده است. مثلا وقتی مقاومتی شکسته می شود این به معنای آن است که بالای مقاومت خریدار باید قدرت برتر داشته باشد بطوری که قیمت را بالای مقاومت تثبیت کند. تثبیت قیمت بالای مقاومت به معنای آن است که میل فروش رو به کاهش است. اما اگر علیرغم تثبیت قیمت شاهد رشد فزاینده میل فروش بودیم این شکست را باید جدی نگرفت. در تصاویر زیر به حجم توجه کنید.


به عنوان یک نکته مهم همواره در شکست هایی که بعد از یک یا دو تلاش ناموفق که طی دوره زمانی نسبتا کوتاهی رخ می دهد (مثل تصویر بالا) احتمال آنکه شکست نادرست یا شبه شکست باشد را بالا بدانید و به این نوع شکست ها با تردید بیشتری نگاه کنید. این نوع شکست ها گاهی حتی تایید هم می شوند ولی مسیر کوتاهی طی می کنند.
مثال بالا از جهات چندی بسیار جالب توجه و مهم است. کندل ها از مقاومت عبور کردند و بعد از شش کندل رو به بالا قیمت تغییر کرده و ریزش شدید داشته. در این مواقع که حداقل هایی از معیارهای شکست وجود دارد و قیمت مدتی بعد از شکست بطرف مقاومت می آید. در نقطه مقاومتی که اکنون احتمالا به حمایت تبدیل شده است چگونه میان فیک بریک اوت و پولبک تمایز قائل شویم؟ در ادامه بحث پولبک را داریم که می تواند برای فهم بهتره شبه شکست بکار آید.

پولبک
قیمت همواره بعد از عبور از حمایت یا مقاومت به سمت همان نقطه کشیده می شود. معنای رفتاری این عبارت آن است که وقتی یک سطح می شکند موج جدید فروشندگان در مقاومت ها و خریداران در حمایت ها فشار می آورند تا قیمت به عقب برگردد.
چرا؟
قبلا آموختیم که در نقاط حمایتی و مقاومتی تقاضا و یا عرضه افزایش پیدا می کند. برای مثال سطح ۲۳۰ تومان حمایت ماست. کندل ها به ۲۲۵ نزول می کنند. خریدارانی هستند که گمان می کنند سهم بر روی حمایت است و باید خرید. آنها وارد عرصه می شوند و فروشندگان را به عقب می زنند. چنانچه قدرت خریداران بیش از فروشندگان باشد حمایت مذکور همچنان معتبر باقی می ماند و شکست اخیر را شبه شکست در نظر می گیریم. اما اگر اندکی بعد مجددا فروشندگان رو به عرضه های وسیع بیاورند و خریداران توان مقاومت در برابر آن نداشته باشند قیمت رو به کاهش می گذارد و پولبک تکمیل می شود.
در نمودار روزانه ایرانخودرو در جلسه قبل به خوبی پولبک های زیادی می بینیم. نقاط ۴ - ۶ - ۱۱ را ببنید.
پولبک ها معمولا طی دوره کوتاهی بعد از شکست رخ می دهد. نباید هر برگشتی را پولبک بدانیم. مثلا یک ماه بعد از شکست اگر قیمت بازگشت این عقب گرد را نمی توان پولبک دانست. ماجرای پولبک کاملا یک اتفاق مربوط به عبور از حمایت یا مقاومت است. یعنی در همان جو و در همان گیر و دار باید رخ بدهد. بنابراین باز هم تاکید می کنم هر بازگشتی را نباید پولبک دانست. معمولا طی سه کندل بعدی احتمال پولبک وجود دارد. پولبک در بازارهای بی دامنه محدود (مثل بازار ارزها) معمولا بعد از کندل های بزرگ رخ می دهد.
برای شناخت پولبک باید توجه داشت:
- شتاب پولبک یعنی عقب گرد قیمت نباید زیاد باشد. هرگاه سرعت بالا بود باید در اعتبار شکست مذکور تردید داشت و احتمال شبه شکست را داد.
- حجم در پولبک ها نباید بالا باشد. بالا بودن حجم در پولبک ها نشانه شبه شکست است.
- دوره زمانی پولبک گاهی طولانی است. در این حالت قیمت بعد از شکست و بعد از چند کندل که ادامه مسیر شکست را می دهد دوباره به سطح ح - م بر می گردد و در همان نواحی نوسان محدود می کند. تا زمانی که قیمت بالای مقاومت - زیر حمایت قرار دارد پولبک را می توان فرایند تثبیت قیمت در ورای حمایت - مقاومت دانست.
- گاهی پولبک های متعدد داریم. مخصوصا وقتی قیمت فاصله بیشتری از حمایت - مقاومت گرفته باشد این اتفاق ممکن است رخ دهد. یعنی قیمت بعد از شکست از نقطه مورد نظر فاصله می گیرد ولی در ادامه پولبک داریم و دوباره بعد از پولبک بطرف جدیدی که ساخته می رود اما توان عبور ندارد و دوباره افت می کند و با برخورد به نقطه شکسته شده دوباره رشد می کند. گرچه این نشانه اعتبار کامل نقطه حمایتی (که پیش از این مقاومت بود و برعکس) است اما این نوع پولبک های متعدد نشانه خستگی روند بوده و انتظار داریم بزودی روند متوقف شود. پس یکی از نشانه های انتهای روندها همین نکته است.
- پولبک می تواند تا زیر مقاومت/بالای حمایت شکسته شده عقب کشیده شود ولی هرگاه در این مناطق باقی ماند ولو برای یک کندل باید نگران شکست بود. عموما اگر شکست واقعا رخ داده باشد کندل ها قبل از رسیدن به نقطه شکسته شده و یا صرفا با نفوذ شادو برمی گردند.
کجا احتمال پولبک و شبه شکست بیشتر است؟
در حمایت - مقاومت های مهم حتما انتظار پولبک داریم. حتی گاهی می توان ادعا کرد اگر حمایت و مقاومت مهمی شکست و پولبک نداشتیم و وضعیت بنیادین استثنایی بوجود نیامده (جنگ - زلزله و …) باید به این نوع شکست ها شک کرد. در این مواقع اگر وارد معامله می شوید باید خیلی زود خارج شوید.
در جایی که حمایت و مقاومت های متعدد با فاصله کمی وجود دارد انتظار پولبک داریم. در واقع به همین دلیل است که موج های B همواره پر نوسان و حاصل خون و خون ریزی هستند. در این مواقع پولبک ها در واقع محصول برخورد قیمت با حمایت - مقاومت بعدی و یا تحت تاثیر آنها هستند.
نکته ای درباره شکست روندها باقی بود که قرار بود در این بخش اشاره کنم. در خط روندها اغلب اوقات (اگر نگویم همیشه) پولبک داریم.
نکته نهایی: پولبک ها هیجان بازار را تنظیم می کنند و اگر هوشیار باشیم قدرت روند را نشان می دهند و می توانیم انتظارات بعدی از مسیر روند را تخمین بزنیم.
به زبان اندیکاتوری: پولبک ها اندیکاتورها را از منظقه اشباع فروش خارج می کنند و یا درجه اشباع را کم می کنند. با این توضیح وقتی واگرایی اندیکاتورها را بررسی می کنید مراقب باشید آنچه را که واگرایی خوب است را بجای واگرایی بد در نظر نگیرید (در واگرایی های سقف یا منفی) و آنچه را که بد است را خوب تلقی نکنید (در واگرایی ها کف یا مثبت).

شکست خط روند (تکمیلی)

شکست خط روند همان قواعد عمومی شکست را دارد و فقط برخی ملاحظات خاص به آن افزوده می شود. در مقاومت - حمایت های مورب باید کمی بیشتر دقت کرد. در کف ها و سقف ها که ح - م بصورت یک قیمت مشخص دیده می شود شناخت ح - م کاری ساده است چرا که ما در تعیین آن نقشی نداریم. ولی در مورب ها (خط روند) اغلب اوقات نگاه ما تعیین کننده است. نحوه کشیدن خط روند بسیار مهم است. انتخاب هر قله یا کفی برای وصل کردن یک خط روند نیازمند معیارهای منطقی است مثلا وقتی یک پیوت ماژور داریم (مثل یک سقف تاریخی). وقتی از این قله یک خط به یک قله کوچک اصلاحی می کشیم باید مراقب باشیم که این خط می تواند به راحتی شکسته شود و هیچ اتفاقی هم رخ ندهد. برای مثال به چارت شاخص کل نگاه کنید. از قله تاریخی می توانستیم به هر قله ای خط بکشیم و در ادامه دیدیم که شکست ها هیچ معنایی نداشته و اساسا خط روند معتبری نداشتیم.


در شکست خط روند صرف عبور کندل ها از خط دارای اهمیت نیست و حتما باید به پیوت های مهمی که در نزدیکی وجود دارد توجه کنیم. برای مثال در چارت گروه دارو می بینیم که خط روند شکسته شده است ولی روند هنوز صعودی نشده. اولین پیوت مهم اخیر این چارت ۴۵۳۹ بود که قیمت توانسته بطور پر قدرت عبور کند. اما پیش از رسیدن به پیوت نسبتا مهم ۴۷۵۰ که اتفاقا با خط روند قرمز رنگ تلاقی داشته متوقف شده است. نکته مهم اینجاست: در ادامه کندل ها موفق شده اند بالای خط روند بمانند ولی نباید چنین وضعیتی را شکست بدانیم را که هنوز پیوت ۴۷۵۰ شکسته نشده است. می بینیم که در ادامه یکبار دیگر تا حوالی ۴۵۳۹ افت داشته و قبل از رسیدن به آن با یک کندل خوب بطرف بالا برگشته است.

در خط روندها تا زمانی که قاعده صعودی - نزولی بودن بوجود نیامده باشد نمی توان از شکست خط روند سخن گفت. قاعده کلی روند صعودی عبارتست از کف بالاتر از کف قبلی (و سقف بالاتر از سقف قبلی) و روند نزولی سقف کوتاه تر از سقف قبلی (و کف پایین تر از کف قبلی). اگر در چارت بالا کندل ها می توانستند از ۴۷۵۰ عبور کنند در این موج نزولی قاعده سقف پایین تر از سقف قبلی نقض می شد. پس در روندها حتما باید به تغییر قاعده توجه کنیم. البته گاهی بعد از شکست خط روند شاهد رشد یا افت قیمت خوبی هستیم ولی توجه کنید که شکست باید معنای تغییر اساسی قدرت خریداران و فروشندگان را داشته باشد. چنان شکست هایی رخ می دهد ولی تغییری در روند بوجود نمی آید (الا برای نوسان گیران). برای مثال در این چارت می بینیم که خط روند نزولی شکسته شده است و قیمت بعد از شکست حدود ۱۵ درصد هم رشد داشته ولی روند صعودی نشده است.


(همچنین از این چارت استفاده می کنم برای مثالی که درباره پولبک داشتیم. ممکن است این کاهش قیمت بعد از عبور کندل ها از خط روند پولبک در نظر گرفته شود که کاملا نادرست است).

معامله در شکست ها
خلاصه: شکست ها را پیدا کنید منتظر باشید پولبک آغاز شود. اگر فاصله قیمت با مقاومت شکسته شده زیاد است صبر کنید کمی افت کند و اگر نزدیک است آهسته شروع به خرید کنید و سقف قبلی را حد ضرر بگذارید. اگر شکست تایید شد با معامله بمانید (پله بعدی را بخرید) اگر شبه شکست داشتیم با کمترین ضرر خارج شوید.
در زمانی که سهامی دارید که حمایت از دست می رود منتظر پولبک ها باشید و قبل از رسیدن قیمت به حمایت بدون هیجان و نرم نرمک از بازار خارج شوید.

توصیه نهایی:
هیچ بحث تکنیکی از طریق محفوظات بدرد شما نخواهد خورد. سعی کنید بحث شکست را در چارت ها بکار ببرید و تمرین کنید. برای این کار کمی وقت بگذارید و بر روی چارت انس (XAUUSD) یا یورو به دلار (EURUSD) و در تایم ۱۵ دقیقه یا نیم ساعته بررسی کنید و بطور زنده وقتی کندل ها به ح - م می رسند آموخته های خودتان را بکار ببرید و سعی کنید وارد چالش تحلیل شوید. اگر معتقدید شکست رخ داده دلایلتان را روی کاغذ بنویسید و بعد در ادامه چارت را دوباره بررسی کنید ببینید آیا تحلیل درستی داشتید یا خیر.

(آنچه در این بحث گفتیم عمدتا معطوف به بورس ایران بود و در بازارهای پر عمق و بدون محدودیت دامنه نوسان ملاحظات می تواند کمی متفاوت باشد)