سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی
سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی

زمانه ی مهم چارت (۱) (بریک اوت - فیک بریک اوت - پولبک)

بحث امروز که آخرین بحثیست که در خدمت دوستان هستم درباره مناطق حساس چارت است. در این بحث تلاش می کنم به این سوالات پاسخ بدهم:
چگونه بفهمیم مقاومت یا حمایتی شکسته (بریک اوت) یا شبه شکست (فیک بریک اوت) رخ داده؟
از کجا بفهمیم بعد از شکست یک نقطه وقتی کندل ها برگشت می زنند در حال تست مجدد (پولبک) هستند؟
برای پاسخ به این سوالات ابتدا بر می گردیم به بحث ابتدایی این دوره: روند - حمایت - مقاومت. اینها سه فاکتور اصلی چارت هستند. کسانی که توانایی شناخت روند را داشته باشند و حمایت ها و مقاومت ها (ح/م) را درست تشخیص بدهند در بازارهای مالی مبتنی بر چارت قدرت سودسازی بالایی خواهند داشت. اگر کسی از من بپرسد در تحلیل تکنیکال بیشترین زمان را برای چه مبحثی صرف کنم بدون شک تاکید می کنم فقط و فقط این سه فاکتور را بشناسد. هر چه درباره اهمیت این سه بگویم کم است. بقیه ابزارها و روش های تحلیلی یا ادعاهای پوچ است و یا کاملا مبتنی بر این سه. بنابراین اگر این سه را درست فهم نکنید بقیه اصول تکنیکال را هم درک نخواهید کرد. و البته این را هم بگویم که در تحلیل تکنیکی کمترین اهمیت را به اندیکاتورها بدهید.
روند - ح - م معمولا با خط کشی روی چارت علامت گذاری می شود. یکی از آفت های بزرگ تحلیل هایی که می بینم اصالت دادن به این خط کشی بدون توجه به مفهوم و در واقع اصل جنس است. دیده می شود از هر کجای چارت به هر جای دیگری خط کشی می شود. کف به سقف - گوشه به کنج - بالا به پایین و … همینکه دو نقطه را وصل کند گویا کافیست! موکدا توجه کنید خط ها هیچ اصالتی ندارند اگر به مفهوم اصلی روند - ح - م ارجاع ندهند. خط ها به ما ایده ای از زاویه های حرکتی می دهند نه چیزی بیشتر و نه کمتر. بنابراین در پستوهای چارت دنبال یک نقطه نگردید که به نقطه ای جدید وصل کنید و بعد تقاضای افزایش حجم داشته باشید. تاکید می کنم خط ها هیچ اصالتی ندارند اگر به مفهوم روند - حمایت - مقاومت ارجاع ندهند. به عبارت دیگر نقاط حمایتی - مقاومتی را درست تشخیص بدهید. اینها مانند فوندانسیونی هستند که ساختمان تحلیلی شما بر آن استوار می شود و الا تا ثریا می رود تحلیلتان کج خواهد بود.

بریک اوت
با این مقدمه به بحث شکست می رسیم. وقتی کندل ها از نقطه مقاومتی یا حمایتی عبور می کنند و در همان مسیر به حرکت خود می دهند از نظر تکنیکی ادعا می کنیم ح یا م شکسته شده است. یعنی بریک اوت رخ داده. پس هر جا دیدیم نوشته شده است ح/م بریک شد - بریک اوت رخ داد - شکست یعنی قیمت بطور مطمئن از ح/م عبور کرد.
اما چگونه مطمئن شویم که بریک اوت رخ داده است؟ از کجا بدانیم که شبه شکست رخ نداده (فیک بریک اوت) یعنی قیمت از نقطه حمایتی و مقاومتی عبور کرده ولی اگر بالا (پایین) این نقطه دوام نیاورد چه؟ برای مثال ۱۲۵ نقطه مقاومتی بوده. امروز کندل ها با قدرت از این نقطه عبور کردند و در ۱۲۹ بسته شدند. آیا مجازیم فردا صبح بدو بدو برویم و در صف خرید منتظر عرضه باشیم؟ از کجا بدانیم یکی دو روز دیگر زیر این قیمت نیاید؟
یا قیمت از نقطه م/ح عبور کرد. دو سه روزی مثبت بود و دوباره بطرف نقطه ح/م برگشت. آیا شکست بوده؟ شبه شکست بوده؟ یا قیمت در حال تست مجدد (پولبک) نقطه حمایتی - مقاومتی است؟
پس در کنار مفهوم شکست دو مفهوم دیگر هم داریم یکی مفهوم شبه شکست و دیگری مفهوم پولبک.
ابتدا واکنش عمومی قیمت به نقاط حمایتی - مقاومتی را بررسی می کنیم. همواره انتظار داریم قیمت با رسیدن به ح/م واکنش نشان دهد.
۱- گاهی قیمت پیش از رسیدن به این محدوده تغییر جهت می دهد و اساسا ح/م دست نخورده باقی می ماند. مثلا ۱۲۵ نقطه مورد نظر ماست ولی قیمت بعد از رسیدن به ۱۲۰ دوباره رو به نزول می آورد و افت می کند. در این حالت مقاومت ما همچنان برقرار است.
۲- گاهی قیمت با برخورد با نقطه مورد نظر ما تغییر مسیر می دهد. مثلا تا ۱۲۵ - ۱۳۰ رشد می کند و دوباره افت می کند. در اینجا مقاومت مورد نظر ما عمل کرده و مانع رشد قیمت شده و قیمت تنها توانسته است در مقاومت نفوذ کند.در این حالت هم مقاومت ما همچنان برقرار است.
۳- در وضعیت دیگری قیمت از نقطه مورد نظر ما عبور می کند. در اینجا بطور کلاسیک انتظار داریم قیمت دشواری هایی داشته باشد. یعنی بعد از عبور از ۱۲۵ مثلا تا ۱۳۵ برود دوباره تا ۱۲۰ افت کند و مجددا از ۱۲۵ عبور کند. در این نوع وضعیت ها باید کاملا به تحلیل شکست بپردازیم.
همانطور که در چارت زیر می بینیم قیمت از قله ای که در سال ۲۰۱۱ تشکیل شده بود عبور کرده ولی نتوانسته است دوام بیاورد و سپس به زیر این قله نزول کرده و دو سه بار تلاش کرده بالای این مقاومت تثبیت شود. چنین نوساناتی همواره در مقاومت /حمایت های مهم رخ می دهد. یعنی قیمت در بالا و پایین ح/م نوسان می کند تا در نهایت قدرت شکست مقاومت را بدست آورد و یا آنکه در برابر مقاومت - حمایت تضعیف شود و بطرف پایین حرکت کند. عموما الگوهایی مثل سر و شانه - مثلث و … در چنین مواقعی و به دلیل درگیری قیمت با مقاومت- حمایت بوجود می آید.




چارت فوق که مربوط به تایم هفتگی نماد خودرو است نشان می دهد کندل ها هنوز در این تایم فریم قادر به شکست مقاومت ۲۵۱ تومان نشده اند. همین نماد را در تایم روزانه بررسی می کنیم. در تصویر زیر می بینیم که در تایم روزانه به مقاومت نفوذ کرده ولی بسرعت افت کرده (نقطه ۱). اما در نقطه ۲ که منطقه حمایتی بوده مجددا برگشته و این بار توانسته از مقاومت عبور کند و به نقطه ۳ رسیده است. از نقطه ۳ یک حرکت رو به پایین داشته که در واقع تست مجدد مقاومت شکسته شده است (پولبک) و با نفوذ به مقاومت شکسته شده صعود کرده (۴). اینجا در واقع مقاومت به حمایت تبدیل شده است. در ۵ و ۶ هم می بینیم که کندل ها قدرت عبور از مقاومت جدید را نداشتند و دوباره نقطه ۴ به عنوان حمایت عمل کرده است که موجب پرتاب کندل ها به نقطه ۷ شده. در ادامه ماجرا هم روندی بر عکس روند قبلی ولی با همان منطق رخ داده است. برخورد به حمایت برگشت و دوباره برخورد با حمایت. شکست حمایت و پولبک و نزول و ….



در تصویر بالا بخوبی نحوه مواجهه قیمت با نقاط حمایتی و مقاومتی را می بینیم.
با این دو تصویر علاوه بر آنکه نحوه شکست و پولبک را نمایش دادم قصد داشتم اهمیت تایم فریم را یادآوری کنم. چندی پیش یک چارت دیدم که در تایم روزانه یک خط روند بلند مدت چند ساله کشیده بود و با نزول دو سه کندل روزانه به زیر این خط ادعا کرده بود که روند چندین ساله شکسته شده است. همواره در ذهن داشته باشید که هر مقاومت یا حمایت و یا روندی را باید در تایم فریم متناسب با آن ارزیابی کنیم. روند چند ساله را مطلقا با تایم فریم روزانه نمی سنجیم چرا که زمان باعث اعتبار بیشتر این روند بوده (همینطور مقاومت در چارت بالا که بالاترین قله سه سال اخیر بوده) بلکه برای این نوع ح/م و روندها باید تایم فریم اقلا هفتگی را مبنا قرار بدهیم. فراموش نکنید زمان بخشی از اعتبار یک حمایت یا مقاومت است.
هنوز به سوال پاسخ نداده ایم. از کجا بدانیم ح - م یا روند شکسته است؟
اگر گمان می کنید یک پاسخ صاف و ساده و مکانیکی وجود دارد سخت در اشتباه هستید. مثلا یک شابلون داشته باشیم و بگذاریم روی چارت و بعد بخریم یا بفروشیم. افراد زیادی چنین سودایی بر سر داشته اند که این شابلون طلایی را بسازند. انواعی از اندیکاتور ها و کراس ها را به شما معرفی می کنند: اگر این اون یکی رو رد کرد شکسته - نه اگر میانگین ۹۳ روزه بالای میانگین ۲ روزه بود شکست! - به مکدی نگاه کنید بالای صفر رفت چه می شود و پایین آمد چه - ساده اندیشانه تر اصلا به پارابولیک سار نگاه کنید بالا بود نزولیه پایین بود صعودی - اندیکاتور جدیدی بنام هامون بسازیم فرمولش را هم به کسی ندهیم در این اندیکاتور من دیدم که شکسته شده بدو صف شد و….. همه اینها حاکی از ساده لوحی و اگر بدبینانه نگاه کنیم فریبا هستند.
شابلون طلایی فوق الذکر در واقع میزان وقتی است که برای مطالعه تکنیکال و احاطه بر آن می گذارید. اگر وقت کمتری بگذارید و یا دنبال یادگیری کنکوری باشید لطف این شابلون گاه هست و گاه نیست. اما اگر درک جامع تری از اصول کلاسیک تکنیکال داشته باشید این شابلون طلایی اغلب اوقات به شما کمک می کند و گاهی البته شما را فریب می دهد.
حال با فرض اینکه دانش تکنیکی ما در حد ابتدایی است برای تشخیص شکست ها:

  • ابتدا به حجم معاملات توجه می کنیم. نفوذ و عبور کندل ها با حجم بالا در منطقه مقاومتی - حمایتی اولین شرط شکست است. این حجم بالا لزوما باید با زد و خورد شدید میان فروشنده و خریدار همراه باشد. زد و خورد شدید یعنی فتح سنگرهای یکدیگر. مثلا طی یک روز یا یک کندل (بسته به تایم فریم ما) در روند صعودی قیمت تا ۱۵۰ می رود- فروشنده فشار می آورد و تا ۱۳۵ افت می کند. خریدار قوی تر می شود و بطرف بالا می برد قبل از ۱۵۰ دوباره فروشنده قوی می شود ولی این بار قیمت از ۱۳۵ پایین تر نمی رود و مثلا در ۱۴۰ قیمت به بالا می رود. همین داستان ادامه می یابد و هر بار خریدار یک پله بالاتر می آید تا اینکه آن کندل بالای نقطه مقاومت بسته می شود. این نشانه زد و خورد شدید است. همیشه توجه داشته باشید عبور آسان و کم حجم از مقاومت - حمایت یعنی آنکه کسانی هستند که در کمین خریدار (در مقاومت ها) یا فروشنده (در حمایت ها) نشسته اند. حجم بالا در محدوده حمایتی و مقاومتی یکی از نشانه های شکست است.
  • شکل کندل بسیار مهم است. اگر ح - م با یک کندل ماربوزو (کندلی که بدنه بلند و بی سایه دارد) نواخته شد احتمال شکست وجود دارد. حمایت با ماربوزوی سیاه و مقاومت با ماربوزوی سفید. ترجیحا نباید گپی میان کندل و م - ح وجود داشته باشد. یعنی کندل کمی بالاتر از مقاومت و یا کمی پایین تر از حمایت باز نشده باشد. اگر کندل ما کندل سیاه است ترجیحا سایه پایینی بلند داشته باشد (در مقاومت) و در حمایت برعکس که نشان از فشار فروش ولی در نهایت غلبه خریدار داشته باشد (و در حمایت بر عکس).
  • شکل رالی که طی آن به حمایت و مقاومت می رسیم هم مهم است. منظور از رالی یک حرکت پیوسته است. مثلا در تصویر بالا حرکتی که به نقطه ۱ منتهی شده یک رالی است همینطور از ۲ به ۷ - ۹ به ۱۲ - ۱۴ به ۱۵ . رالی باید قدرت داشته باشه. اگر رالی ما در جهت اصلی روند نیست باید مراقب باشیم (اصلاحی). مثلا قله قبلی ۲۰۰ بوده تا ۱۵۰ افت داشته و دوباره در حال رشده و در ۱۸۰ به مقاومت می رسه. مواقع این چنینی باید با احتیاط بیشتری تحلیل کرد. مثلا در تصویر زیر بعد از اینکه یک اصلاح داشتیم از نقطه A بطرف بالا یک حرکت داریم که با توجه به اینکه انتظار داریم کمی از ریزش بازار اصلاح شود پس معمولا در مقاومت های این چنینی انتظار شکست نداریم و اگر شکستی هم حاصل شود چندان به ادامه حرکت امیدوار نخواهیم بود. جهت اصلی روند در اینجا نزولی است ولی حرکت ما بر خلاف جهت اصلی است. چنین نمونه هایی را بویژه در مثلث ها به کرات خواهید یافت.




پس تا اینجا حجم زیاد داشتیم. کندل خوبی داشتیم که فراتر از حمایت و مقاومت بسته شده است و رالی ما هم پر توان بوده است.

  • اشتیاق و ترس کندل ها نسبت به حمایت و مقاومت هم مهم است. کندل ها اگر شکستی هستند نباید از مقاومت ترس داشته باشند (و به حمایت اشتیاق نشان بدهند). یعنی وقتی از مقاومت عبور کردند و یا در آن نفوذ کردند نباید از این نقطه ترس داشته باشند بطوریکه کمی عرضه شد بسرعت به زیر آن نزول کنند. دقیقا توجه کنید که در حال آنالیز روانشناختی معامله گران هستیم. خریداران نباید از اینکه به مقاومت رسیده اند ترسی داشته باشند و باید جسورانه خرید کنند. هرچه جسارت خریدار کمتر باشد قدرت فروشنده در مقاومت بیشتر می شود. همین عبارات درباره حمایت هم صادق است. اگر حمایتی شکستنی است فروشنده نباید با برگشت کندل ها به حمایت تغییر جهت بدهد و به آن اشتیاق داشته باشد بلکه باید بی مهابا بفروشد و خریدار مفلوک به زیر حمایت پرت شود.
  • کندل روز بعد. هیچ حمایت - مقاومتی را مخصوصا در بورس ایران که دامنه نوسان محدودی دارد صرفا با یک کندل ارزیابی نمی کنیم. وقتی کندل ما امروز از ح - م عبور کرد انتظار داریم روز بعد فراتر از آن سطح معامله شود. عموما وقتی حمایت یا مقاومت می شکند فروشنده یا خریدار بدنبال تست مجدد آن سطح هستند. کندل روز بعد اگر فاصله نگرفته حداقل باید فراتر و در حوالی حمایت/مقاومت معامله شود. همچنین کندل روز بعد در عبور از مقاومت ها هر چه سایه زیرین بلندتری داشته باشد بهتر است و در حمایت بر عکس. اگر سه کندل بالای مقاومت/پایین حمایت بسته شد با احتمال بالا این نقطه شکسته شده تلقی می کنیم (تایید شکست به معنای تایید نقطه ورود یا خروج نیست). اگر کندل های روز بعد هیچ برخورد با حمایت - مقاومت نداشته باشند احتمال تایید شکست بیشتر می شود. یعنی علیرغم نوسان در همان محدوده به نقطه مقاومتی یا حمایتی نرسند. یان به معنای وجود خریدار قوی در مقاومت و فروشنده قوی در حمایت است.
  • تقاضا و عرضه بعد از شکست: اگر باور بازار بر این باشد که حمایت یا مقاومت شکسته شده است عرضه پس از حمایت و تقاضا بعد از مقاومت باید افزایش پیدا کند و در نهایت بر نیروی مقابل غلبه کند. این جان کلام در شکست حمایت و مقاومت است. اگر چنین وضعیتی بوجود نیامد هر اندیکاتوری - موجشماری - و هر نوع ابزار تحلیلی دیگری که بر شکست تاکید دارند را فراموش کنید. معنای دیگر این سخن آن است که قیمت باید حرکت کند. اگر شکست رخ دهد ولی قیمت حرکتی نکند یا حمایت - مقاومت را درست تشخیص نداده ایم و یا شکستی رخ نداده است. البته گاهی ممکن است قیمت رشد نکند ولی تقاضا بعد از مقاومت - عرضه بعد از حمایت افزایش داشته باشد. مثلا خریدار در مثبت ۲ درصد داریم ولی فروشنده حاضر نباشد کمتر از ۴ یا ۳ درصد مثبت بفروشد (در مقاومت).
  • شکست کامل زمانی تایید می شود که بعد از عبور کندل ها روند شتاب گرفته و از مقاومت (حمایت فاصله بگیرد) و یا آنکه مانند اغلب مواقع پولبک داشته باشیم. بحث پولبک را در ادامه خواهیم داشت. فقط به این نکته توجه کنید که وقتی پولبک رخ می دهد عموما یک کف (لو) بالای مقاومت شکسته شده (یک سقف پایین حمایت شکست شده) و یا یک برخورد با نقاط حمایتی - مقاومتی تشکیل می شود. در چنین حالتی می توانیم با اطمینان بیشتری از شکست یا بریک اوت سخن بگوییم.

این موارد اغلب اوقات درباره همه نوع مقاومت - حمایتی معتبر است اما درباره شکست خط روند نکات خاصی وجود دارد و در ادامه ضمن بحث درباره پولبک اشاره می کنم. همچنین درباره بحث کاربرد اندیکاتورها در شکست نکاتی وجود دارد که در جلسه بعدی به همراه بحث شبه شکست و پولبک ارائه خواهم داد.
قصد داشتم بحث را در همین جلسه تمام کنم که متاسفانه آماده نشد. البته فشردگی مباحث هم می توانست موجب دشواری فهم شود. تا آخر هفته این بحث تمام می شود و از هفته آینده دوستان دیگری درباره الگوها و سایر مباحث تکنیکال صحبت خواهند کرد.
چون می دانم اهل تمرین نیستید برای این بحث چارتی نمی گذارم. تا آخر این هفته هر سوالی درباره سه جلسه اخیر بود (کندل ها - حجم و شکست) در تاپیک حل تمرین مطرح کنید سعی می کنم همه را پاسخ بدهم.

پیوست:
به معمای حل شده امتیاز نمی دهند
در بحث شکست دیدیم که نگاه ما به چارت کاملا تعیین کننده است. اساسا تضادی که در چارت می بینیم یعنی زد و خورد خریداران و فروشندگان محصول همین نگاه های متفاوت است. بنابراین برای درک بهتر شکست به این توضیحات حاشیه ای توجه کنید.
نکته مهم این است که توجه کنیم نوع درک ما از چارت بسیار مهم است. یعنی چارت یک چیز است و درک ما چیزی دیگر. درک ما همواره تابعی از ذهنیت های ماست و لزوما بازتاب واقعیت نیست. باید تلاش کنیم تا جایی که ممکن است از سوء گیری درکمان جلوگیری کنیم. یعنی تا جایی که ممکن است ترس و اشتیاق خودمان را به چارت تحمیل نکنیم.

وقتی به چارت نگاه می کنیم فراز و فرودهای زیادی می بینیم و خوش خیالانه به خودمون می گیم اگر اینجا خریده بودم و تا بالا نگه می داشتم چه سودی می کردم! اوه اوه اینجا رو باش بعد از ۱۰۰ درصد رشد ۳۰ درصد اصلاح کرده و ناگهان ۳۰۰ درصد رشد داشته. اگر اونجا می خریدم اینجا می فروختم و بعد از اصلاح می خریدم و اونجا می فروختم چه سودی می کردم!
اگر هنوز با چنین خوش خیالی هایی روبرو هستید و وقتی به چارت نگاه می کنید چنین حسرت ها و ای کاش هایی به سراغتون میاد شک نکنید هنوز ذهنیت معاملاتی نابالغی دارید!
بارها پیش آمده سهمی از مدار رشد خارج شده و وارد مدار اصلاح شده. شما به عنوان یک معامله گر باید تصمیم بگیرید که آیا خروج کنید و یا با سهم بمانید. اگر همان اوایل خروج کنید و سهم با اندک اصلاحی دوباره رشد کند سود را از دست داده اید. اما اگر بعد از خروج شما دوره اصلاحی عمیق و طولانی آغاز شود سود بزرگی را سیو کرده اید. بنابراین چنین تصمیمی بسیار حائز اهمیت است.
برای چنین تصمیمی چه عواملی دخیل هستند؟
شناخت بنیاد (شرکت)
شناخت چارت (معامله گران)
شناخت خود (احساسات)
بنابر تجربه خودم عموما شناخت خوبی از بنیاد وجود ندارد که ربطی به بحث ما ندارد. عموما شناخت متوسطی از چارت دیده می شود (کسانی خیلی خوب چارت را می بینند و کسانی هستند که چارت را آنطور که میخواهند می بینند ولی بطور متوسط در این بازار شناخت نسبی خوبی از چارت دیده می شود). چیزی بیشتر از عموما شناخت درستی از خود ندارند.
در چارت ها بالا و پایین هایی می بینیم که کاملا توجیه تکنیکی دارند ولی ما نتوانسته ایم در لحظه حساس تصمیم درستی بگیریم. برای پوشاندن این ضعف خودمان شروع می کنیم به بررسی چارت. مثلا فیبو می اندازیم می بینیم در فلان نقطه فیبو توقف کرده در نقطه بعد دوباره صعودی شده. با برخورد با موینگ ۲۰ واکنش داشته با موینگ ۵۳ (!) برخورد کرده. در آر اس ای ۳۰ چنین شده در آر اس آی ۶۰ به خطی که کشیدیم برخورد کرده. و خلاصه برای چارت قالب می ریزیم. غافل از آنکه معما حل شده و کسی به معمای حل شده امتیاز نمی دهد. این دو بحث تکنیک و بنیاد مهم است و باید آموزش ببینید. اما بحث خودشناسی نیز اهمیت زیادی دارد.
اگر از جمله افرادی هستید که مثلا وقتی با دیگران بحث می کنید و می پرسید سه ماه گذشته چقدر سود کردی؟ همش ۲۰ درصد! من فقط هفته گذشته ۱۵ درصد گرفتم! تو چطور تریدری هستی که نتونستی از فلان سهم ۲۰ درصد بگیری و چنین عباراتی باز هم تاکید می کنم ذهنیت معاملاتی شما هنوز بالغ نیست.
تصویری که از خود دارید چه تصویریست (به عنوان یک معامله گر)؟ اگر تصویر یک آدم زبل و غیر قابل شکست (سوپر انسان) از خود دارید باز هم ذهنیت معاملاتی ناپخته دارید. اگر از معاملات اشتباه خود خجل می شوید و یا به زمین و زمان بد و بیراه می گویید و بدتر اگر معاملات زیان ده یا کسل کننده باعث می شود پریشان و برافروخته شوید (به زمین و زمان ناسزا بگویید) باز هم نشانه های ذهنیت معاملاتی خام را دارید.
این اگرها را می شود همچنان ادامه داد. صرف نظر می کنم.
معامله گر بالغ کسی است که وارد بازار می شود تحلیل می کند وارد معامله می شود و معامله را به مثابه معامله می پذیرد. معامله به مثابه معامله یعنی تحلیل می کنم (یا تحلیل می خرم) و سپس بر مبنای یک نظم معاملاتی و یک چارچوب کنش عمل می کنم. هرجا چارچوب من به هم ریخت یا به عبارت بهتر بازار از چارچوب من خارج شد من هم معامله را می بندم و تا جایی که بازار در چارچوب من بود صرف نظر از اینکه روند قیمتی چگونه است در بازار می مانم. و در آخر می پذیرم که من هم اشتباه می کنم و من هم با هر سابقه و تجربه ای که داشته باشم حق اشتباه دارم.
برای شروع معامله ابتدا باید ذهنیت معاملاتی مناسب داشته باشید. در اینجا مجال بحث مفصل نداریم ولی به اجمال این نکات را در نظر داشته باشید:
۱- معامله را یک فرایند شخصی بدانید (مسوولیت سود و زیان با خود فرد است - با کسی مسابقه و رو کم کنی نداشته باشید و …)
۲- نقاط ضعف و قوت عام خود را به معامله گر بودنتان ربط ندهید (چون صبح صدقه داده اید انتظار یک معامله موفق نداشته باشید - چون هوش اجتماعی شما پایین است پس حتما معامله گر بدی نخواهید بود - اگر همیشه بد میارید لزوما در معامله زیان نخواهید کرد - صرف سابقه کم یا زیاد حضور در بازار کمک یا نقصی برای معامله شما نخواهد بود و …)
۳- با معاملاتتان دوست باشید و مغازله کنید. این شاید مهم ترین بخش در اصلاح ذهنیت معاملاتی شما باشد. مغازله بیان غزل گون خوبی ها و بدی هاست. غزل گون است چون هدف بهبود دارد. به عبارت روشن همواره نقاط ضعف و قوت خودتان در معاملات را پیدا کنید و بر روی آنها کار کنید و در نهایت معامله را دوست بدارید. برای این کار نیاز دارید در هر سطحی که هستید مطالعه مستمر داشته باشید.
۴- شوق و ترس را از معامله دور کنید. شوق هایتان را برای کارهای خوب دیگری که می کنید بگذارید و ترس هایتان را معطوف به ناراحتی عزیزانتان بکنید. شوق در معامله باعث می شود رویاپردازی کنید و ترس موجب از دست رفتن سرمایه تان می شود. بجای اینها سعی کنید معقول باشید.
۵- برای ورود یا خروج حتما به خاطر داشته باشید شما روند ساز نیستد. یعنی تلاش نکنید روندها را با نوع خرید خودتان شکل بدهید بلکه همواره توجه کنید که بازار از همه بزرگ تر است. پس سعی کنید بجای روندسازی به روندیابی بپردازید.