سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی
سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید سهام سازمان بورس اوراق بهادار

سیگنال خرید،بورس، ثروت ،سهامداری،نمودار سهام،پیشگویی

جلسه هفتم... - بعد پترن، قسمت چهارم)تئوری الیوت

نکته کلیدی: همپوشانی هر چند واضح تر باشد (نفوذ کاملا مشهود باشد) بلطبع ارزش و قدرت بیشتری دارد.

نکته کلیدی: اگر در ساختاری دیدید که امواج با هم تداخل قاطع (همپوشانی) دارند دو سناریو به وجود می آید:

1- در یک اصلاح قرار گرفته ایم
2- تداخل مربوط به ریزموج های از امواج درجه بالا می باشد. به طور مثال اگر شروع موج سه را یک موج سه گسترش یافته فرض کرده باشیم عملا هنوز تداخل اتفاق نیفتاده است.

نکته کلیدی تنها راه تشخیص اینکه کدام سناریو پیش روی ماست ،از تایم فریم بالاتر از تایم فریم تحلیل استفاده میبریم تا اینکه موقعیت کلی خود را درک کنیم

جلسه ششم ... - بعد پترن، قسمت سوم )تئوریالیوت

همپوشانی یا Overlap :

همپوشانی تکنیکی است که به ما کمک می کند آیا در یک حرکت ایمپالس(پیشرو) قرار گرفته ایم یا در یک کارکشن(اصلاحی).

این تکنیک زمانی کاربرد دارد که با بررسی بعد ساختار ( Pattern ) به درستی نمی توان تشخیص داد که در یک ترند هستیم یا کارکشن.

دو راهکار در این مواقع پیش رو داریم :


  1. استفاده از تکنیک های همپوشانی برای تشخیص حرکت اصلاحی از ایمپالس
  2. انجام ندادن معامله و منتظر ماندن تا اینکه وضعیت چارت مشخص شود




تشخیص کارکشن های کامپلکس ( ABCDE ) شرایط را تا حدی دشوار میکند. در این گونه موارد تکنیک Overlap میتواند راه حلی برای تشخیص موقعیت باشد.

این تکنیک نشان دهنده خصوصیت ذاتی حرکات اصلاحی است چرا که عدم تداخل نقاط کلیدی بازار نشان دهنده قرار داشتن ما در یک ترند است. بدین ترتیب می توان از وضعیت دید مناسبی پیدا کرد و استراتژی متناسب با آن را اتخاذ نمود.

نکته کلیدی: در حرکات اصلاحی چون بازار توان کافی ندارد امواج در یکدیگر تداخل پیدا میکنند و بر عکس وقتی سخن از بازار دارای ترند هست ، یعنی بازار در جهت مورد نظر دارای قدرت هست پس می بایست امواج بدون تداخل مسیر خود را ادامه دهند.


ساختار امواج ترند ها معمولا فاقد همپوشانی می باشد (موج چهار به محدوده موج یک تجاوز نمیکند)

نکته کلیدی:امواج ایمپالس به صورت پنج موجی ( 12345 ) هستند





ساختار امواج اصلاحی یا همان امواج correction، معمولا دارای همپوشانی است ( بازوی D به بازوی A تجاوز میکند)

نکته کلیدی: امواج اصلاحی معمولا سه موجی ( ABC ) هستند اما در صورت کامپلکس شدن (پیچیده شدن) به صورت پنج موجی ظاهر میشوند ( ABCDE )



مثال: چارت زیر مربوط به جفت ارز یورو به دلار هست که بعد از یک سیکل صعودی ، شاهد اصلاح بودیم که با توجه به قوانین بالا میتوانستی قدرت فاز خرید با فروش را بسنجیم (حرکت جنبشی یا اصلاحی)

جلسه پنجم ... - بعد پترن، قسمت دوم )تئوریایوت

طبق نظریه الیوت بازار بر اساس یک آهنگ با ریتم مکرر شامل پنج موج افزایشی حرکت میکند (جنبشی) که در ادامه به سه موج کاهشی (کانتر ترند یا اصلاحی) همراه میشود.

نکته کلیدی: اگر در یک ترند قرار گرفته باشیم باید از سیگنال های هم جهت و در صورتی که در یک کارکشن قرار گرفته باشیم باید از سیگنال های خلاف جهت استفاده کنیم.

نکته کلیدی: درست تحلیل کردن بعد پترن در الیوت ارزش حیاتی برای یک تریدر دارد. همانطور که می بینیم استراتژی های متفاوتی برای یک موج ایمپالس یا یک موج کارکشن داریم.

در تصویر پیوستی حرکت اصلی را با خط قرمز و حرکت اصلاحی را با خط سبز رنگ نمایش داده ایم.همانطور که مشاهده میکنید و در نکته اول عنوان شد وقتی در یک حرکت ترند هستیم باید در جهت این ترند دست به معامله بزنیم (اینجا فروش) و وقتی در یک حرکت اصلاحی یا کانتر ترند قرار داریم میبایست معاملاتی را برنامه ریزی کنیم که در جهت ترند و خلاف این حرکت اصلاحی باشد.

جلسه چهارم ... - بعد پترن، قسمت اول )تئوری الیوت

ساختارشناسی

مقدمه: هر قیمت به معنی یک اجماع آنی بر ارزش بین کلیه شرکت کنندگان در بازار است که منجر به انجام معامله شده و به عمل در می آید . قیمت یک پدیده روانی است. یک تعادل آنی افکار بین خریداران و فروشندگان است.، در واقع قیمت زاییده توده معاملگران اعم از خریداران ، فروشندگان و معاملگران بی تصمیم است و الگوهای قیمت و حجم بازتاب روانشناسی جمعی در بازار است.

در این بعد عمده ترین تمرکز این است که ببینیم آیا در ترند (حرکت اصلی) قرار داریم یا در کارکشن (حرکت اصلاحی). منظور از ساختار شناسی این است که کلیت قضیه را تشخیص بدهیم. همانگونه که قبلا نیز اشاره کردیم الیوت دید از بالا بر روی مارکت است و ساختارشناسی به عنوان اولین مرحله از شناسایی امواج الیوت می باشد که مهمترین مرحله نیز می باشد.

زبان عامیانه: هدف یک تحلیلگر تکنیکی این است که تشخیص دهد خرس ها از توان بیشتری برخوردار هستند یا گاوها ، سپس به گروهی که احتمال برد بیشتری دارد بپیوندد، اگر گاوها خیلی قدرتمند باشند باید بخرید و اگر خرس ها از قدرت بیشتری برخوردار بودند باید بفروشید، زمانی که خریداران و فروشندگان از یک قدرت نسبتاً یکسانی برخوردارند، یک معاملگر منطقی و حرفه ای کنار می ایستد و اجازه می دهد گاو ها و خرس ها بجنگند و هر زمان با دلایل منظقی احتمال برد یکی را بیشتر داد به او بپیوندد. الگوهای که بر روی نمودار مشاهده میکنید در واقع ردی است که گاوها و خرسها از خود به جای میگذارند . یک چارتیست یک شکارچی است که به پیگیری و دنباله روی علائم بسیار ظریفی می پردازد که فقط برای آنهایی که می دانند به دنبال چه چیز هستند قابل رویت است.

الگوهای نموداری می توانند در تشخیص اینکه احتمال ادامه یک روند بیشتر است یا بازگشت آن به معاملگران کمک کنند.الگوها به دو دسته اصلی تقسیم می شوند:
الگوهای ادامه دهنده Continuation Patterns
الگوهای بازگشتی Reversal Pattern

تذکر: بعضی الگوها می توانند به هر دو صورت ادامه دهنده و برگشتی به کار روند ، مثلث ها و مستطیل ها از معروفترین الگوهای هستند که هر دو قالب را به خود می گیرند.

جلسه دوم ...-مقدمه، قسمت دوم)


تحلیل تکنیکی به معنی به کاربردن روانشناسی جمعی است و هدف آن تشخیص روندها و تغییراتی است که در رفتار جمع برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه رخ میدهد در واقع تحلیل تکنیکی را تلفیقی از علم و هنر تلقی میکنیم چرا که از روش های علمی شامل مفاهیم ریاضی و تئوری بازی ها و احتمالات و.. استفاده میشود و از طرفی یک هنر است ، میله ها و کندل ها ، الگوها و اشکالی را پدید می آورند که یک تحلیلگر تکنیکی با استفاده از تغییراتی که در نمودار و اندیکاتور ایجاد می شود تصمیمات معاملاتی خود را اتخاذ می کند

هر قیمتی بازتاب عملکرد و یا عدم عملکرد کلیه معاملگران در بازار است . نمودارها پنجره ای به سوی روانشناسی جمعی هستند و شما با تعقیب نمودار در واقع رفتار معاملگران را تحلیل میکنید

دلیل حرکت قیمت تغییراتی است که در میزان و شدت ترس و طمع خریداران و فروشندگان به وجود می آید به طور مثال وقتی روند صعودی است گاوها خوشبین هستند و حاضرند برای خرید کمی بیشتر از قیمت فعلی بپردازند چرا که می دانند با این که اندکی بالاتر میخرند ولی با این روند صعودی که وجود دارد میتوانند خیلی بالاتر بفروشند.

مشکل بیشتر تحلیل گران این است که زمانی که به تحلیل یک گروه می پردازند خود در ذهنیت آن گروه گیر می افتند به طور مثال هر چه روند صعودی بلندتر باشد تعداد تحلیلگرانی که گرایش خرید بر آنها حاکم میشود بیشتر می شود و همین امر سبب میشود که علائم هشدار سیگنال های برگشت روند را نادیده بگیرند در نظر داشته باشید علم حقیقی حزب نمیشناسد ، تکنسین بازار نیز نباید هیچ گونه وابستگی به گاوها و خرس ها داشته باشد و فقط حقیقت را جستجو کند، تحلیلگری که به گاو ها تمایل دارد به نمودار نگاه می کند و میگوید کجا باید بخرم...

نکته کلیدی: برای کسب سود در این کار نیازی نیست آینده را پیش بینی کنید ، فقط کافی است با اطلاعاتی که از بازار به دست می آورید پی ببرید که بازار تحت کنترل خرس ها است یا گاو ها.شما باید قدرت گروه مسلط بر بازار را اندازگیری کنید تا بتوانید در مورد احتمال ادامه روند تصمیم گیری کنید.
به صورت عامیانه تر معاملگری موفق بر سه پایه استوار است ، باید بتوانید تعادل قدرت میان گاو ها و خرس ها را تحلیل کنید ، مدیریت سرمایه قوی و خوبی داشته باشید و برای پای بندی به پلان و برنامه معاملاتی و اجتناب از بلند پروازی باید نظم و انضباط و دیسیپلین داشته باشید.