قبل
از ادامه قصه کندل ها باید بگم بحث هایی که درباره کندل ها مطرح می شه مثل
فرمول های ریاضی و هندسه نیست که لزوما حفظ کنید. هدف از این بحث اینه که
بفهمیم کندل ها چه داده هایی به ما می دن و ما چطور این داده ها را پردازش
کنیم. پس سعی نکنید از این مباحث عبور کنید بلکه تلاش کنید از شکل کندل ها
بتونید روان بازار رو تحلیل کنید.
این کار عملی نیست مگر با تمرین و تمرین بیشتر
——
برای تحلیل کندل ها علاوه بر شکل کندل ها باید ترکیب کندل ها رو هم در نظر
داشته باشیم. در واقع هم نشینی کندل ها به ما اطلاعات زیادی می دن و می
تونند برنامه معاملاتی ما رو تحت تاثیر قرار بدن.
در جلسه قبلی درباره بادی و شادو در کندل ها و معانی اینها بحث کردیم. در
تصویر زیر می تونیم این کندل ها رو ببینیم. چیزی که از جلسه قبلی درباره
کندل ها در صعود باقی مونده ترکیب کندل هاست که در همین چارت یک نمونه خوب
داریم.
اگر به انتهای روند صعودی توجه کنیم یک کندل خوب می بینیم که بعد از یک
کندل هامر شکل گرفته. بعد از این کندل دو کندل داریم که شادوری زیرین
دارند. گفتیم وقتی کندل های صعودی شادوی زیرین دارند ولی قیمت بالاتر از
اپن و یا برابر با اپن بسته می شه نگرانی نداره. اما اینجا وقتی دو سه بار
پشت سر هم این اتفاق می افته و چنین ترکیبی بوجود میاد باید منتظر باشیم
قدرت خریدارن کاهش پیدا کنه. در واقع این ترکیب نشون می ده که خوش بینی ها
نسبت به آینده روند اندک اندک در حال کاهشه و افراد بیشتری مایل به فروش
هستند.
بنابراین ترکیب کندل ها کنار یکدیگر اطلاعات خیلی خوبی به ما می ده و نباید بسادگی از این ترکیب ها عبور کرد.
درباره ترکیب کندل ها هم انواع عناوین وجود داره که می تونید با جستجو بر
روی اینترنت این عناوین رو پیدا کنید. ولی مهمتر از نام و اسامی اینه که
بتونید کندل ها رو بدون هیچ اندیکاتور یا ابزاری همانطور که در بازار هستند
درک کنید.
هدف اصلی اینه که درک کنیم قدرت خریدار و فروشنده در کندل ها چطور بازتاب پیدا می کنه و شکل کندل به ما چه می گوید.
کندل ها در نزول
در نزول ها شادو یا سایه کندل ها در بالای بدنه کندل اهمیت زیادی داره.
همیشه نزول ها سرعت بیشتری دارند. ما در صعودها دنبال سود هستیم. سود چیزی
علاوه بر سرمایه ماست. مثلا اگر سهمی در حال حرکت است ما از خرید جا بمونیم
عملا سرمایه ما کاهش پیدا نکرده بلکه فقط سودی که می توانستیم بدست بیاریم
رو از دست دادیم. اما در نزول ها ما در حال ار دست دادن دارایی هستیم.
دارایی در بازار به معنای آخرین وضعیت سرمایه ما بعلاوه سود (زیان) است.
مثلا سرمایه ما ۱۰۰ واحد است و ۲۰ واحد هم سود کردیم. سرمایه ما ۱۰۰ ولی
دارایی ما ۱۲۰ واحد خواهد بود. از دست دادن دارایی (چه اصل سرمایه و چه فرع
یا سود سرمایه) موجب تشویش می شه و به همین دلیل رفتار هیجانی در بازار
نزولی بیشتر می شه و نزول ها سرعت بیشتری پیدا می کنند.
روانشناسی بازار در روندهای نزولی دشوارتره. به دلیل اینکه رفتارها بازه
نوسانی وسیع تری دارند و شما انتظار رفتار صرف عقلانی ندارید. بسیاری از
معامله گران حرفه ای هم بر روی همین بازه نوسانی رفتارها متمرکز می شوند و
از همین طریق سود می کنند.
یک مثال
از سهمی انتظار رشد از ۶۰۰ به ۸۰۰ داشتیم. این سهم تا ۷۰۰ رفته و شروع به
افت می کنه. در ۵۵۰ متوقف می شه و رو به بالا حرکت می کنه. معامله گر غیر
هیجانی انتظار داره این یک اصلاح موقت رو به بالا باشه و بعد از کمی صعود
دوباره نزول کنه و از کف قبلی پایین تر بره. این معامله گر اگر قبل از
نزولی شدن این سهم سهامدار بوده و نتونسته در قله خارج بشه بدون هیجان شروع
می کنه کمی بالاتر و بطور غیر هیجانی خروج کنه. اما معامله گر متوهم یا
رویاپرداز همچنان به همان تارگت ۸۰۰ تومنی اعتقاد داره و اینجا شروع به
خرید می کنه و یا اگر سهامدار بوده دوباره رویاپردازی می کنه (به تحلیل
گرانی که هشدار می دن هم بد و بیراه می گه!). طبیعیه که بعد از چند روز
دوباره نزول داریم و ادامه ماجرا. مخلص کلام اینکه در نزول ها روانشناسی
بازار بسیار دشواره و هممون شاهد بودیم که در افت دی ماه ۹۲ تا امروز خیلی
از کف هایی که انتظار داشتیم از دست رفت.
شادو یا سایه در کندل ها در روند نزولی بسیار مهم هستند و باید توجه ویژه ای به اینها داشت.
شادوی زیرین نشانه کاهش قدرت فروش در کندله. وقتی قیمت در ۱۰۰ باز شده و تا
۹۰ افت کرده ولی در نهایت در ۹۴ بسته شده یعنی اینکه در محدوده بین ۹۰ تا
۹۴ خریدارانی هستند که این سهم رو برای خرید مناسب می دونند و یا فروشندگان
هنوز برای فروش این سهم در این محدوده متقاعد نشده اند. هر چه شادوی زیرین
بزرگتر از بدنه کندل باشه نشاندهنده قدرت بیشتر خریداران و ضعف فروشنده ها
است و برعکس هرچه بدنه کندل سیاه بزرگتر باشه یعنی فروشنده قوی تر است.
اما در روندهای نزولی مانند روندهای صعودی تنها با یک کندل نمی شه مزاج
بازار رو بدست آورد. یعنی به صرف یک کندل با شادوی زیر بلند نمی تونیم ادعا
کنیم که فروشنده در این سهم به پایان رسیده. برای اینکه به چنین ادعایی
برسیم ابتدا باید ترکیب کندل ها رو در نظر داشته باشیم. اگر در روزهای قبلی
هم شادوی زیرین داشتیم احتمال اینکه فروشنده ها رو به پایان باشند هست.
بعلاوه به اندیکاتورها نگاه می کنیم. اگر آنها در منطقه اشباع فروش بودند و
مخصوصا اگر واگرایی مثبت داشتیم احتمال تایید ادعای ما بیشتر می شه. در
این حالت باید منتظر کندل روز بعد باشیم (که در بحث تغییر روند مفصل توضیح
خواهم داد).
در نزول ها شادوی بالایی کندل ها هم بسیار بسیار مهم هستند. سایه بالای
کندل به این معناست که قیمت در ۱۰۰ باز شده تا ۱۰۵ رفته ولی در ۱۰۰ یا کمتر
بسته شده است. به این نکته خیلی اهمیت بدید: اگر کندل ما با فاصله
(گپ) از کندل قبلی باز شدن و شادوی بالایی ما از پایین ترین قیمت کندل قبل
بالا رفت اولین سیگنال برای توقف نزول صادر می شه (خفیف). اگر سایه کندل ما
از قیمت آخر کندل قبلی بالاتر رفت سیگنال کمی جدی تر می شه. اگر سایه کندل
ما تا این نقاط رفت و خود این کندل هم بدنه سفید داشت این سیگنال خیلی جدی
می شه. چیزی که در بازار بورس شخصا بسیار دیدم وجود این نوع کندل هاست که
بعد از آن یا روند حداقل برای مدت کوتاهی متوقف شده و یک سوینگ ایجاد کرده
(یعنی دو سه کندل در جا زدند و یا بطرف بالا حرکت کردند) و یا حتی روند
تغییر کرده. من نام این کندل رو کندل بزفروشان گذاشتم. یعنی فروشنده می
بینه که در قیمت های بالاتر و حتی قیمت های بالاتر از دیروز خریدار وجود
داره ولی همچنان ترس روند نزولی در او باقیست و بطور هیجانی می فروشه.
وقتی چنین کندل هایی می بینید معاملات روزهای بعد رو دقیق تر پیگری کنید چراکه امکان توقف موقت یا دائم روند نزولی وجود داره.
درباره کندل هایی که بدنه بزرگی دارند البته طبیعیه که نشانه ادامه نزوله و حاکی از قدرت بیشتر فروشنده است.
در روندهای نزولی وجود یک کندل سفید نباید فریبنده باشه. توجه داشته باشید
که روان افراد در روندهای نزولی بسیار برانگیخته و کاملا متغیره. در نزول
ها با یک جو مثبت کوچک خیلی از معامله گران تغییر جهت می دن (و این یکی از
دلایل اصلی ضرر پشت ضرره).
درباره کندل های پوشا گفتیم. کندل های پوشا چه در سقف (سیاه بعد از سفید) و
چه در کف (سفید بعد از سیاه) اهمیت زیادی دارند. در روندهای نزولی انتظار
شکل گیری کندل های پوشا زیاده.
همینطور درباره کندل هامر یا چکش در سقف روندهای صعودی و در کف روندهای
نزولی باید توجه ویژه داشت. در کف نزول ها باید به هامر سفید اهمیت داد و
هامر سیاه خیلی از اوقات گمراه کننده است. هامر سفید یعنی قیمت در ۱۰۰ باز
شده تا ۹۰ رفته ولی در نهایت در ۱۰۵ بسته شده است.
یک نوع کندل دیگر هم هست که بنام سنجاقک شناخته می شه در واقع مانند هامر
است با این تفاوت که قیمت در ۱۰۰ باز می شه و تا ۹۰ افت می کنه ولی در
نهایت در همان ۱۰۰ بسته می شه. اگر بحث کندل ها رو خوب خونده باشید در واقع
هیچ کدام از این اسامی چیز مهمی نیستند و شما به خوبی می تونید کندل ها رو
آنالیز کنید.
مثلا وقتی در روند نزولی کندل ما در قیمت خاصی باز می شه و بعد به زیر این
قیمت می ره. هر چه فاصله قیت بسته شدن کندل ما از کمترین قیمت بالاتر باشه
به همان نسبت قدرت فروشنده و خریدار رو نشون می ده. کاملا مشخصه که وقتی از
قیمت زیرین فاصله می گیره و حتی از اولین قیمت بالاتر می ره این یعنی قدرت
خریدار بیشتر بوده. بنابراین بجای اسم کندل ها باید شکل کندل ها رو در
قالب قدرت خریدار و فروشنده تحلیل کرد.
قیمت پایانی و حجم مبنا و محدوده نوسان قیمت
در بازار بورس ایران سهام هر روز می تونند در یک بازه مشخص (دامنه نوسان)
معامله شوند. اینجا بحث قیمت پایانی و حجم مبنا رو داریم. گفتیم کندل ها ۴
بعد شخصیتی دارند. ولی در بورس ایران یک بعد دیگر هم اضافه شده که با نام
قیمت پایانی شناخته می شه. هر کندل داری قیمت آخر و قیمت پایانی است که این
دو با هم متفاوت هستند. قیمت آخر در واقع قیمتی است که آخرین معامله بر
مبنای اون صورت گرفته. ولی قیمت پایانی محصول محاسبه حجم معاملات در قیمت
های مختلف و بر مبنای حجم مبناست (پیچیده شد!).
قیمت پایانی به ما کمک می کنه تا بازی هایی که ممکنه روی سهم انجام می شه و
اصطلاحا کندل سازی می شه را کشف کنیم. فرض کنید یک سهمی صبح در قیمت ۱۰۰
باز شده و عمدتا تا ۹۵ معامله شده. یعنی حجم بیشتری در این بخش معامله شده.
در دقایق آخر ممکنه یک نفر ۱۰۰۰ برگ سهم روی ۱۰۵ خرید داشته باشه. شکل این
کندل مثل یک هامر صعودی خواهد بود. اما قیمت پایانی چون بر مبنای حجم
معاملات تعیین می شه می تونه به ما نشون بده که این هامر رو جدی بگیریم یا
نه. پس همیشه قیمت پایانی رو هم وارد تحلیل کنید.
در ادامه همین بحث یادآوری می کنم حتما حجم در معاملات رو زیر نظر داشته
باشید. وقتی به بازار نگاه می کنید فقط به شکل کندل و قیمت های معاملاتی
نگاه نکنید. این حجم معاملاته که به کندل ها شخصیت می ده. ببینید در درجات
قیمتی مختلف چه حجمی برای خرید یا فروش داریم. مثلا سهمی ممکن است در منفی ۳
خریدار خوبی داشته باشه ولی وقتی به مثبت ۱ می رسه خریدار داشته باشه ولی
حجم خیلی کمی خریده بشه. اینکه در چه درصدهایی چه مقدار حجم وارد می شه
نکته مهم کندل ها است. قاعدتا اگر تقاضا برای خرید زیاد باشه باید حجم
درخواستی در درصدهای مثبت زیاد باشه. مثلا اگر در مثبت ۳ اردر ۵۰ هزارتایی
هست به راحتی خریده بشه. و برعکس.
جمعبندی:
مقصود از همه توضیحات گذرای فوق این بود که کندل ها رو می تونید به عنوان
خلاصه رفتاری معامله گران در نظر بگیرید. مهم نیست نام کندل ها چه باشد مهم
اینه که ما بتونیم با نگاه به کندل ها قدرت خریدار و فروشنده را تحلیل
کنیم. فراموش نکنید همه اندیکاتورها در واقع از همین داده های کندل ها
استفاده می کنند و با یکسری محاسبات ساده سعی می کنند ابن قدرت رو توضیح
بدهند. اما اگر خودمان قادر به تحلیل کندل ها باشیم و بتونیم با نگاه به
کندل ها جریان معاملاتی رو تحلیل کنیم در عمل یک گام از اندیکاتورها جلوتر
هستیم و تحلیل ما احتمال صحت بیشتری خواهد داشت.
مخصوصا اگر این نگاه را به تایم بالاتر (مثلا هفتگی) تعمیم بدیم نگاه بهتری به بازار بوجود خواهد آمد.
اگر این مباحث رو بخوبی خونده باشید و با تمرین توانسته باشید فهم کنید با
نگاه به چارت و کسب مهارت در شیوه خواندن چارت روش های منحصر بفردی برای
تحلیل چارت پیدا خواهید کرد که شما رو از هر معامله گر و تحلیل گر دیگری
متمایز می کنه. علاوه بر آن بکارگیری سایر تکنیک های تحلیلی رو برای شما
معنادار و هدفمند می کنه. مثلا اگر با فهم کندل ها به سراغ واگرایی برید و
یا به موضوع حد ضرر بپردازید زاویه نگاه شما کاملا متفاوت خواهد بود.
جلسه بعد درباره حجم بحث خواهیم کرد.
قبل
از شروع بحث از همه دوستان تقاضا می کنم حتما بحث های قبلی رو مطالعه کرده
باشند و به ویژه مفهوم روند و حمایت / مقاومت رو بخوبی فهمیده باشند.
در طول بحث سعی می کنم تا جایی که ممکنه بسادگی بحث رو ادامه بدم تا سوالی پیش نیاد و خواننده بتونه با متن ارتباط برقرار کنه.
این تذکر لازمه که فهمیدن این مباحث بخودی خود هیچ اهمیتی نداره. بلکه شیوه
استفاده از این مباحث مهمه. بنابراین انتظار می ره افرادی که در این دوره
شرکت می کنند حتما این مباحث رو بر روی چارت پیاده کنند و سعی کنند با مثال
هایی که پیدا می کنند مطالب رو فهم کنند.
هر پرسشی وجود داشته باشه حتما پاسخ می دم ولی قبل از هر پرسشی متن رو
دوباره بخونید و سعی کنید کمی فکر کنید. گاهی پرسیدن مانع درک درست می شه و
گاهی خیلی از پرسش ها بی مورده. دامنه پرسش ها حتما در محدوده بحثی که
داریم باشه.
کندل ها چه می گویند؟
چیزی که در چارت می بینیم بازنمایی رفتار خریداران و فروشندگان در بازار
واقعی است. این رفتار واقعی در نهایت موجب شکل گرفتن مهمترین موضوع در
تحلیل تکنیکال یعنی قیمت می شود.
هر روز صبح یک اولین قیمت داریم که در واقع بر مبنای اولین معامله شکل می
گیره و در آخر بازار یک آخرین قیمت داریم که بر مبنای آخرین معامله بوجود
میاد. اما در طول روز قیمت ممکنه به زیر اولین قیمت هم بره که پایین ترین
قیمت رو بوجود میاره. و ممکنه قیمت های بالاتری رو هم داشته باشیم که از
آخرین قیمت ما بیشتر باشه که بالاترین قیمت رو می سازه.
برای اینکه قیمت رو بر روی چارت نمایش بدیم می تونیم آخرین قیمت رو مبنا
قرار بدیم و نمودار خطی (line chart) داشته باشیم و یا قیمت ها رو بر مبنای
چهار بعدی که داشته (اولین قیمت - بالترین قیمت کمترین قیمت - آخرین قیمت)
نمایش بدیم و نمودار بر اساس کندل (Candle) و یا حتی بار (Bar) داشته
باشیم.
نمونه نمودار قیمت با لاین چارت و بار چارت رو اینجا ببنید
What Are Charts? [ChartSchool]
کندل ها نوسان قیمت رو بهتر نمایش می دن و اطلاعات بیشتری برای ما دارند.
بنابراین بهتره چارت رو با کندل ها بررسی کنیم. چهار بعد به این صورت است
high = بالاترین قیمت
close = آخرین قیت
open = اولین قیمت
low = پایین ترین قیمت
real body = بدنه واقعی کندل
shadow = سایه
حد فاصل اولین قیمت تا آخرین قیمت بدنه کندل رو شکل می ده و اگر کمترین
قیمت کمتر از قیمت اول و یا بیشترین قیمت بالاتر از قیمت آخر باشه سایه
کندل (شادو) شکل می گیره.
اگر اولین قیمت بیش از آخرین قیمت باشه کندل ما نزولیه و معمولا با رنگ سیاه نمایش داده می شه.
اگر آخرین قیمت بیش از اولین قیمت باشه کندل ما صعودیه و معمولا با رنگ سفید نمایش داده می شه.
در بازار بورس معمولا معاملات روزانه خیلی اهمیت نداره. خیلی از اوقات
دیدیم که امروز سهمی صف خریده ولی فردا خریداری وجود نداره و برعکس. یا
تقاضا برای خرید در یک قیمت بالاست ولی کمی بعد می بینیم که در قیمت پایین
تر خریدار نیست.
اما گاهی در نقاط حساسی باید به این کندل ها در تایم روزانه توجه کنیم. در
حمایت ها و مقاومت و یا در نقاط تغییر روند (ریورس) کندل ها فوق العاده مهم
هستند. همچنین برای خرید یا فروش توجه به رفتار قیمت در قالب کندل خیلی
اهمیت داره.
انواع مختلفی از کندل ها وجود داره که اگر بر روی اینترنت جستجو کنید فایل
های فارسی و غیر فارسی زیادی پیدا می کنید. برای اطلاع از نام کندل ها و
انواع آنها و همچنین ماهیت نشانه ای اونها به این فایل ها مراجعه کنید. در
اینجا فقط چند نکته مهم رو معرفی می کنم.
اگر تقاضا برای خرید بطور پیوسته زیاد باشه (و بر عکس اگر عرضه برای فروش
بطور پیوسته زیاد باشه) کندل ها بدون سایه و یا با سایه کمی شکل می گیرند.
پس یک نشانه از شدت تقاضا یا عرضه بزرگ بودن بادی یا بدنه کندل ها است. اما
اگر سایه کندل ها در هر دو طرف بلند باشه و یا از بدنه بزرگتر باشه این به
معنای این خواهد بود که قدرت خریدار و فروشنده تقریبا برابره و هنوز بازار
درباره این سهم به تصمیم مشخصی نرسیده.
برای مثال اگر قصد خرید سهمی دارید که قیمت با فاصله زیادی از پایین ترین و
بالاترین قیمت در حال معامله هست فعلا دست نگهدارید (و در فروش برعکس) و
یا در نواحی سایه خرید کنید.
کندل ها در صعود
در کندل های صعودی شادو زیرین نگران کننده نیست. معنی این شادو اینه که
قیمت بالا باز شده کمی فشار فروش بوده ولی در نهایت خریداران توانسته اند
فروشنده ها رو به عقب برانند و قیمت آخر ما یا برابر قیمت اول بوده و یا
بالاتر از آن.
البته این نوع کندل ها اگر بعد از چند کندل صعودی قوی (مثل صف خرید یا کندل
هایی با بدنه سفید) ظاهر شد اولین سیگنال رو به ما می ده که فروشنده ها در
حال ورود به بازار هستند و باید برای کندل بعدی مراقب بود. اگر این نوع
کندل با واگرایی منفی در منطقه اشباع فروش همراه بود احتیاط بیشتری می
طلبه. به عبارت دیگه واگرایی منفی در منطقه اشباع فروش به همراه این نوع
کندل خبر از احتمال پایان روند صعودی می ده که در این حالت بهتره به فکر
فروش پله ای بود.
نکته مهم: اگر شادوی کندل به زیر قیمت آخر کندل قبلی رفت درجه هشدار بیشتر می شه.
در کندل های صعودی اگر شادوی زیرین داشتیم ولی کندل ما در نهایت صعودی بود و
مخصوصا دارای بدنه بود نگرانی از فشار فروش کمتر می شه. مثلا قیمت در ۱۰۰
باز شده و شادوی ما تا ۹۸ آمده ولی قیمت آخر ما ۱۰۱ بوده. این کندل بنام
هامر یا چکش شناخته می شه. خیلی از افراد این نوع کندل در روند صعودی رو
خطرناک می دونند که بنظر من خیلی خطرناک نیست. چکش سفید در روند صعودی
نشانه پایان روند نیست و می تونه فقط هشدار برای روزهای بعدی باشه.
اما اگر چکش ما به رنگ سیاه بود - یعنی قیمت برای مثال در ۱۰۰ باز شده و تا
۹۵ افت کرده ولی نهایتا در ۹۸ بسته شده - این یک نشانه کاملا جدی برای
پایان روند صعودی بشمار می ره و باید احتیاط کرد.
وجود چنین کندل هایی در ابتدای روند صعودی چه به رنگ سیاه و چه به رنگ سفید
کاملا رایجه و اغلب نشانه مثبت تلقی می شه و در این حالت می تونیم انتظار
داشته باشیم که قدرت خریدارن ادامه دار است. خیلی از اوقات برای پیاده کردن
نوسان گیران در ابتدای روند صعودی چنین کندل هایی با برنامه قبلی تشکیل می
شه.
شادو بالای کندل صعودی هشدار دهنده است. وقتی بالای کندل شادو داریم یعنی
قیمت بالا رفته اما نتوانسته بالا باقی بمونه و پایین تر از بالاترین قیمت
بسته شده است. اگر این کندل بعد از چند کندل صعودی قوی ظاهر شد و
اندیکاتورها در منطقه اشباع خرید بودند این نشانه خستگی روند و احتمال
پایان صعود می ده.
بطور کلی در روندهای پر شتاب در بورس قیمت آخر باید برابر با بالاترین قیمت
باشه. در بورس حجم مبنا و دامنه نوسان داریم. وقتی بالاترین قیمت امروز
۱۲۰ بوده ولی کندل با قیمت ۱۱۵ بسته شده یعنی خریدارن در قیمت بالای ۱۱۵
کمی ضعیف بوده اند. روز بعد قیمت مجاز ما بیش از ۱۲۰ خواهد بود در این
وضعیت احتمال اینکه فردا خریدارانی باشند که قیمت را بالا ببرند کم می شه.
پس شادوی بالای کندل کمی نگران کننده است.
بهترین کندل صعودی در بازار بورس (مخصوصا در ابتدای روند) کندلیه که از
قیمت های پایین شروع شده و در همه درجات قیمتی معامله داشته و در بالاترین
قیمت بسته شده باشه. یعنی مثلا قیمت مجاز ما ۱۰۰ تا ۱۰۵ است. قیمت از ۱۰۰
یا ۱۰۲ شروع شده باشه و روی تک تک قیمت های میانی مثل ۱۰۱ - ۱۰۲ - ۱۰۳ -
۱۰۴ با حجم خوبی معامله شده باشه و در آخر در ۱۰۵ بسته شده باشه. وقتی روی
تک تک قیمت ها معامله صورت می گیره یعنی اینکه فروشنده های مختلف و مصری
داشتیم ولی خریدار قوی تر بوده و قدم به قدم فروشنده ها رو عقب زده. اما
وقتی مثلا با یک رنج مثبت قیمت از ۱۰۲ تا ۱۰۵ می ره در این وضعیت فروشنده
های احتمالی فرصت نداشتند تا وارد فروش شوند و بنابراین بطور بالقوه برای
روزهای بعدی ممکنه فروشنده باشند. این فروشنده ها منتظر می مونند و با
اولین سستی روند می تونند فشار فروش رو بیشتر کنند (مثلا به معاملات سال
گذشته شبندر بین قیمت های ۶۰۰ تا ۱۰۰۰ توجه کنید). وقتی در طول معاملات
چنین رفتاری در معاملات می بینید با خیال راحت تری می تونید وارد معامله
شوید.
یک نوع کندل خیلی مهم که معمولا مورد توجه همه تریدرها هست کندل های پوشا
یا انگالفینگ است. وقتی کندل قبلی به رنگ سیاه است و کندل ما پایین تر از
کمترین قیمت کندل قبلی شروع می شه و بالاتر از بیشترین قیمت کندل قبلی بسته
می شه در این حالت کندل امروز ما توانسته بدنه کندل نزولی قبلی رو بپوشانه
و اصطلاح انگالفینگ رخ داده. این در رفتار معامله گران به این معنیست که
فروشنده هایی که دیروز قوی تر بودند امروز مغلوب قدرت خریدارن شدند. اگر
چنین کندلی با یک یا دو کندل صعود بعدی همراه باشه می تونیم به ادامه روند
صعودی و یا حداقل پایان روند نزولی امیدوار باشیم. بعلاوه گاهی انگالفینگ
با یک کندل انجام نمی شه و طی دو یا سه کندل یک کندل نزولی قبلی پوشش داده
می شه که در این حالت هم احتمال تغییر روند وجود داره ولی با در جه اعتبار
کمتر. این نوع کندل ها فقط در ابتدای روند اهمیت ندارند بلکه در طول روند
مخصوصا در نوسانات غالبا دیده می شه و اگر در میانه روند قصد ورود به بازار
رو داریم خوبه به چنین کندل هایی توجه کنیم.
همه بحث های فوق اگر در تایم معاملاتی هفتگی رخ بده اعتبار بسیار بیشتری داره و دقت بیشتری می طلبه.
تمرین:
دوستان لطفا نکته هایی که در این بحث بوده را در چارت پیدا کرده و تحلیل کنند.
سلام، نظریه داو به ما آموخت که یک روند یا موج ( صعودی یا نزولی ) دارای سه بخش اصلی، فرعی و کوچک است.
روندهای اصلی بلند مدت، روندهای فرعی کوتاه مدت و روند های کوچک مقطعی است که به بواسطه نشر اخبار، شکل می گیرند.
در این جلسه بیشتر با نمودار کار می کنیم و یاد می گیریم چطور سطوح حمایت و
مقاومت یک روند را بشناسیم. در جلسه اول از شما خواستم که نرم فزار ره
آورد نوین برای آموختن تکنیکال نصب کنید چرا استانداردها و مزایای بهتری
نسبت به سایر نرم افزار ها دارد، هرچند شما می توانید از آمی بروکر،
داینامیک تریدر، مفید تریدر، رسا و یا متااستاک هم استفاده کنید.
برای شروع کار با نمودار لازم است بدانید که نمودارها به دو نوع پرکاربرد لگاریتمی و معمولی (حسابی ) تقسیم می شوند که نوع لگاریتمی برای دوره های زمانی بلند مدت و نوع معمولی در بازه های کوتاه مدت، کاربرد بیشتری دارند.
نمودار لگاریتمی فاصله ها را بر اساس درصد و نمودار معمولی با
مقدار نشان می دهد. بعنوان مثال در نمودار معمولی (حسابی ) فاصله بین عدد
10 تا 20 با فاصله بین 50 تا 60 یکسان است در حالی که نمودار لگاریتمی
فاصله بین 10 تا 20 را با 100% افزایش و فاصله بین 50 تا 60 را با 20%
افزایش نشان میدهد.
به همین دلیل جهت بررسی و تحلیل نمودار در تایم بلند مدت بهتر است از
نمودار لگاریتمی و برای تایم کوتاه مدت از نمودار معمولی استفاده کنیم.
توجه داشته باشید که خطوط روند در نمودار لگاریتمی سریعتر شکسته می شود.
برای شروع کار با یک نمودار می بایست دو پیوت مجاور را پیدا کنیم ( مجاور بودن شرط است ). با رسم یک پاره خط بین این دو پیوت و امتداد آن در جهت نمودار، می توانیم یک خط روند حمایتی داشته باشیم.(در روندهای اصلی ، حمایتی و در روندهای فرعی، مقاومتی)
مهم است که خط روند در نمودار صعودی در کف دو حفره (pivot) و در نمودار اصلاحی یا به اصطلاح نزولی در سقف دو قله (Pivot) رسم شود.
زوم نمودار و زیبایی آن برای یک تحلیلگر بسیار اهمیت دارد لذا توجه داشته
که برای تحلیل یک نمودار شما می بایست حداقل یک موج کامل در تصویر داشته
باشید.
بر اساس قانون شکست هر زمان خط روندی شکسته می شود قیمت علاقمند است حداقل به اندازه فاصله آخرین پیوت تا خط شکست، از محل شکست افت و یا رشد کند. بعنوان تمرین می توانید در یک نمودار خطوط روند را رسم کنید و شکست ها را بیابید.
همچنین قیمت علاقمند است حول محور، یک خط روند نوسان کند. موفق باشید
برای
هر فردی که در بازار بورس فعال است حداقل یک بار اتفاق افتاده است که خرید
نامناسبی انجام داده باشد و خیلی زود قیمت سهمی که خریداری کرده، روند
منفی گرفته است. چرا بازار با ما دشمن است و همه پول ما را که به سختی و در
سالهای طولانی پس انداز کرده ایم می بلعد؟ آیا این اتفاق برای همه می افتد
یا اینکه من بدشانس هستم؟
اینها سوالاتی است که گاهی ذهن ما را به خود مشغول می کند و برخی جوابی
برای آن ندارند. آنچه مسلم است، رفتارهای هیجانی و انتظارهای غیرمعقول از
سودآوری شرکت ها، باعث دور شدن قیمت از ارزش ذاتی آنها می شود و این درست
زمانی است که اگر ما وارد معامله ای شویم، خواهیم دید که بزودی روند معکوس
قیمت، شروع می شود.
اندیکاتور شاخص قدرت نسبی یا همان RSI
که بهتر است بگوییم اندیکاتور شاخص قدرت داخلی، به ما قدرت یه روند را
نشان می دهد. این دوست خوب، مانند آمپر بنزین اتومبیل، میزان بنزین موتور
سهامداران را نشان میدهد.
در این اندیکاتور دو منطقه اشباع وجود دارد که اعداد بالای 70، اشباع خرید و
اعداد کمتر از 30، اشباع فروش را نشان میدهد. افزایش نقدینگی سبب تقاضا
برای خرید سهام و کاهش نقدینگی سبب عرضه برای فروش سهام می شود و به این
شکل مناطق اشباع تشکیل می شود.
اندیکاتور RSI پنج کارکرد متنوع دارد:
1- سقف ها و کف ها که همان مناطق اشباع هستند. این مناطق به ما هشدار می دهند که هنگام خرید سهام است یا فروش آنها.
2- الگوهای قیمت که در آینده به آن اشاره خواهیم کرد، ممکن است در
نمودار قیمت پنهان یا آشکار باشد که معمولا در RSI شکل می گیرند و قابل
اطمینان هستند.
3-سوئینگ های شکست زمانی رخ می دهد که شاخص RSI از مرز حفره و قله قبلی خود عبور می کند و نشانه قدرتمند و ادامه دار بودن روند است.
4- گاهی RSI بهتر از خود نمودار سطوح حمایت و مقاومت تاریخی قیمت را نشان میدهد.
5- واگرایی و همگرایی که نشانه های محکمی مبنی بر تغییر نزدیک روند هستند و به وضوح نشان میدهند که قدرت بر خلاف قیمت، در حال تضعیف شدن است.
در جلسه امروز سه مطلب را بررسی می کنیم:
1- شناخت مناطق اشباع خرید و فروش، جهت ورود درست به معامله و پرهیز از رفتارهای هیجانی
2- شناخت مناطق قوی عرضه و تقاضا
3- واگرایی و همگرایی ها
لطفا به مثال زیر توجه کنید:
در نمودار زیر هرگاه که شاخص RSI وارد منطقه اشباع خرید (بیش از
70%) شده است، شاهد افت قیمت و هر بار که قیمت وارد منطقه اشباع فروش
(کمتر از 30%) شده است شاهد رشد قیمت آن بوده ایم.
در انتهای نمودار ،مقاومت مهمی وجود دارد که باعث توقف رشد قیمت شده است.بر
اساس این اندیکاتور بهترین زمان برای ورود به معامله خرید، قرار داشتن
شاخص RSI در منطقه اشباع فروش و عبور از یک مقاومت تاریخی است. و در زمانی
که در منطقه اشباع خرید شاهد تشکیل حدقل یک قله بودیم، از انجام معامله
خرید پرهیز می کنیم.
توجه کنید، هر قله ای که در RSI تشکیل می شود در
آینده یک منطقه پر عرضه و فشار فروش و هر حفره ای که تشکیل می شود ، یک
منطقه پر تقاضا و فشار خرید را خواهد ساخت.
واگرایی و همگرایی ها
بحث واگرایی ها بسیار مفصل است که ما دراینجا فقط به مواردی از آن اشاره می کنیم و هدف مشخص شدن محدوده های سقف و کف بازار است.
زمانی که بنزین موتور سهامداران (پول) آنها تمام میشود و برگ سهم ها در
بازار زیاد می شود، ما در منطقه اشباع خرید قرار داریم و شاهد افزایش فروش
ها و بالعکس زمانی که بنزین موتور سهامداران (پول) افزیش می یابد، ما در
منطقه اشباع فروش و افزایش تقاضا خواهیم بود. زمانی که قیمت افزایش می یابد
و در مقابل شاخص اندیکاتور افت می کند، نشان دهنده کاهش قدرت روند می باشد
و این نشانه نزدیک شدن زمان افت قیمت است.
لطفا به مثلث زرد رنگ در نمودار و جهت شاخص در اندیکاتورتوجه کنید.
همچنین عبور قیمت از منطقه خنثی که با شکسته شدن مقاومت در شاخص RSI همراه بوده ، باعث رشد قابل توجه قیمت شده است.
در نمودار وبیمه همگرایی در منطقه اشباع فروش همراه با سوئینگ شکست، نشان دهنده زمان رشد و واگرایی و سوئینگ شکست در منطقه اشباع خرید، نشان دهنده زمان افت بوده است.